«نمیخواهم این متن تبلیغاتی را برای همه پادکسترها ارسال کنم؛ اما باید برای خود تبلیغ کنیم».
«نمیخواهم هر سه روز یکبار ایمیلی را برای تمام اهداکنندگان ارسال کنم تا به ناچار اشتراک خود را لغو کنند. اما وظیفه ما بسیار مهم است. کاری است که باید انجام شود».
«نمیخواهم به تمامی افراد منطقه پیامی ضبط شده را ارسال کنم؛ اما اگر ارسال نکنم، کمپینمان شانسی نخواهد داشت... تلاش رقبا از ما نیز بیشتر است».
اما یک «استثنا» وجود دارد.
آن استثنا چیزی نیست جز، نارضایتی تمامی سازمانهایی که پیش از شما وارد این رقابت مسموم شدهاند. آنها دیگر نه پیشرفت میکنند و نه حتی دیگر پیدایشان است.
پاداشدهی سیستمهای توسعهیافته به بازیکنانی که راه مستقیم و آسان را انتخاب میکنند، علت سطحی بودن توجه ماست. در حالی که بهنظر میرسد دیگر چارهای نداریم، انتخاب بسیار شفافی مقابلمان است.
اینطور که مشخص است، پیدا کردن، برقراری ارتباط و احترام گذاشتن به گروهی کوچک از هواداران و مشتریان، همیشه نتیجه بهتری از اضافهکاری دارد. و اگر قادر به خلق روایتی منحصربهفرد و ارزشمند باشید، بدون شک همهگیر میشود. نه بهخاطر نیاز شما، بلکه چون مشتریهایتان به آن نیاز دارند.
بیمیل باشید یا نه، ماهیت هرزنامه تغییری نمیکند. اگر علت و ارزش دریافت آن را برای خودتان هم نمیتوانید متصور شوید، پس آن را برای دیگران نیز ارسال نکنید.
لینک مرجع: https://seths.blog/2023/11/the-reluctant-spammer/