تطبیقپذیری ایدههای نو زمانبر است. افراد کمی در ابتدا استقبال میکنند در حالی که ما تنها نظارهگر هستیم. «نگاه کن. مورد پسندش قرار گرفت!». روایت نوآوریهای حوزه تکنولوژی و حتی غذا.
گسترش ایدهها افقی بوده و ترجیح اغلب مردم حفظ جایگاه فعلی است. مگر آنکه چاره دیگری نباشد. چهل سال طول کشید تا تلفن مورد استفاده یک میلیون نفر قرار بگیرد. امروز سرعت این گسترش افزایش یافته اما همچنان زمان میبرد.
فرایندی تدریجی، طبیعی و مبتنیبر تصمیمات فردی که به تغییرات بزرگتری منجر میشود.
کمتر ایدهای نیازمند تطبیقپذیری همزمان و سریع توسط مجموعه بزرگی از افراد است. به عنوان مثال برپایی نیروگاه هستهای کاری نیست که بتوانید در خانه و به تنهایی انجام دهید و دیگران را در جریان بگذارید. همین موضوع در مورد قانون و سیاستگذاری و همچنین تغییرات سازمانی نیز صادق است.
اغلب، افرادی که نوآوری دارند، زمان و انرژی خود را صرف بهرهوری بیشتر، سرمایه و روشهای جدید میکنند. ممکن است هر کدام از موارد به تنهایی کافی بهنظر برسند. تلاش مجموعهای از افراد برای ایجاد تغییر.
اما دو عبارت خاص، درخواست برای تغییرات کلی را با چالش روبهرو میکنند. اینطور نیست که همه نوآوریها مثبت، سازنده یا عقلانی باشند. نوآوری نیازمند انتقاد و بازخورد است.
وقتی فردی درباره تغییر از لفظ «طرح خطرناک» استفاده میکند، نشانههای هشداردهندهای پدیدار میشوند.
«خطرناک» یعنی شاید کارساز نباشد. تغییر همیشه ریسکی و خطرناک است زیرا نوآوری تضمینی ندارد. سازمان یا فرهنگی که از خطر بترسد، ممکن است مدتی صبر کرده و نظارهگر نتیجه این انفعال باشد. «همیشه میتوانیم بعدا انجامش دهیم».
و «طرح» یعنی فرد مطرح کننده، نقشه متفاوتی نسبت به ما دارد. محرک تغییر، سودی در ارائه ایده جدید به ما میبیند. در غیر اینصورت دلیلی ندارد که تلاش کند. وقتی به طراح ایده اعتماد نداشته باشیم، وقتی حس کنیم ممکن است بیشتر از ما سود ببرد، آن زمان است که از نوآوری به طرح تبدیل میشود. کسی دوست ندارد تحت فشار قرار بگیرد یا فریب داده شود.
طرح خطرناک معمولا به افراد فریبکار نسبت داده میشود.
باید تا فرصت داریم چنین طرحهایی را شناسایی کنیم. به ویژه وقتی متوجه راهحلی راحت، ساده یا کوتاهمدت و حریصانه میشویم. میتوانیم از چنین موقعیتهایی اجتناب کرده و تحت تاثیر چیزی که علاقهای به آن نداریم قرار نگیریم.