عرضه و تقاضا همیشه پا به پای یکدیگر هستند و گاهی یکی جلوتر میرود.
در سه سال اخیر، انقلاب فناوریهای زیست محیطی رشد سریعی داشته است. شرکتهای بیشماری در حال تغییر فرایندهایی همچون نحوه رشد مواد غذایی، حمل و نقل و انرژی هستند. من نیز از این سرعت همزمان هم شگفتزده شدهام و هم به اندازه افرادی که در این زمینهها در حال فعالیت هستند، هیجان زدهام.
برخی اطمینان دارند که فناوری به اصطلاح سبز، علاوهبر پاک بودن، ارزانتر و راحتتر نیز تمام میشود.
و البته که همه به سمت این دست از فناوریها رفته و سرمایهگذاریها جواب میدهد.
اما بهندرت پیش میآید که فناوری جدیدی ارزان، ساده و راحتتر باشد. بهویژه فناوری که با انرژی همراه باشد.
به همین خاطر است که شرکتهایی مانند Hertz، شروع به تولید اتومبیلهای برقی کردهاند؛ اما همزمان از نبود تقاضای کافی شکایت دارند.
در اینجا مشکل، بیشتر به زمانبندی بر میگردد. ما از کاربران فناوری جدید میخواهیم بالاترین هزینه را پرداخت کنند. در حالی که همه سهم برابری داریم.
ما از منحنی تجربه که در نهایت نسبت قیمت به عملکرد این فناوریها را برای پیشرفت ممکن میسازد، سود میبریم.
و مهمتر از همه، ما از صرفهجویی هزینه در خدمات درمانی، بهبود آبوهوا و حوادث غیرقابل پیشبینی نیز سود میبریم.
ساخت پلی میان امروز و فردا، اغلب چالشی است که هنگام ایجاد تحول در فناوریها با آن مواجهه میشویم. اینترنت به این خاطر شگفتیساز شد که سازمان «دارپا» (DARPA) و دیگران، بیست سال برای آن تلاش کردند.
متمرکز کردن هدف روی «ما»، شیوهای بسیار موثر برای رسیدن از یک جایگاه به جایگاهی دیگر است.
لینک مرجع: https://seths.blog/2024/01/who-pays/