در پی گفتوگویی اخیر در مورد چالشهای بازاریابی مستقیم برای یک محصول پوستی، یکی از افراد، بخش دشوار کار را اینگونه توصیف کرد: «چیزی برای تبلیغ کردن وجود ندارد».
او از میزان پوشش کار سخن میگفت؛ اما برای ما ملموس نبود.
شبکههای اجتماعی، ارائه دهنده تعهدی غیرقابل مقاومت برای افرادی هستند که میخواهند «بازاریابی» کنند:
البته که این معاملهای بسیار خوب برای یک شبکه اجتماعی است. آنها در مقابل کاری که انجام میدهند، تقریبا تمامی سود را برای خودشان نگه میدارند.
اما فشارهای رقابتی، یک معامله بسیار خوب را به معاملهای دشوار برای شرکت تبدیل میکند. حالا بهجای ۴۰ دلار برای یک کلیک، ۵۰ یا ۶۰ یا ۸۰ دلار هزینه میبرد. شرکتهایی که ارتباط مستقیم با مشتری دارند، در نهایت سبدهای پولی را جمعآوری کرده و تمامی آن را صرف شبکههای اجتماعی، تبلیغات آنلاین، پرداخت به اینفلوئنسرها و در نهایت مشتری میکنند.
به محض متعهد شدن، دیگر برای هر نوع چالش و ماجراجویی آمادگی دارند. در مورد زمان انتشار مطالب، استفاده از تصاویر، تصاویر رنگی، نظرات، اینفلوئنسرها، نمونههای رایگان و بیشتر، با نمایندگان فروش و مشاوران تعامل میکنند. «اوه، الگوریتم میگوید خیلی زود برای بالا بردن فروشت دست به کار شدی...» و انواع تفکر دربستهای که از دور، یک مدیر برند سختکوش را از هزینه تحت کنترلش دور میکند.
این موضوعی تکراری است. چندان چیزی برای تبلیغ وجود ندارد.
به این خاطر که استراتژی پایهای، فرصتی برای رشد در یک محیط رقابتی ندارد. بالاخره فردی پیدا میشود که برای جلب توجه هم که شده، پیشنهادی بالاتر از شما ارائه دهد. همیشه فردی وجود دارد که حاضر باشد کمی بیشتر از شما، پول از دست بدهد.
مسیر پیشرفت برای هر فردی بسیار متفاوت است.
مشتریهای (جدید) شما باید برای شما مشتری (جدید) بیاورند.
این موضوع نه کنایهآمیز بلکه آموزنده است. آموزنده از این جهت که بدانید درآمد شرکتهای رسانهای که برای تبلیغات از شما هزینه دریافت میکنند، از کجا تامین میشود. رشد آنها از طریق بازاریابی دهان به دهان است و نه نوع تبلیغاتی که میفروشند.
فیسبوک یا یک اینفلوئنسر، از طریق راهاندازی تبلیغات و فروش اشتراک نیست که رشد میکنند. آنها زمانی رشد میکنند که کاربران اینطور احساس کنند که، اضافه شدن کاربران جدید به نفع خودشان است.
تا زمانی که پروژه شما بر پایه افسانه نادرست «اطلاع رسانی» و تبلیغ برای غریبهها بنا شده باشد، شما با مشکل روبهرو خواهید بود. فردی همیشه پیروز این بازی تبلیغات مستقیم خواهد بود؛ اما بعید است آن شخص شما باشید. تنها یک بختآزمایی که یکی از شرکتکنندگان در آن شانس میآورد. برای سایر ما، تنها تلاش برای خلق یک محصول یا موقعیتی ارزشمند از دید دیگران است که باقی میماند. موقعیتی دشوار اما تنها گزینه.
فرمول جذب دستهبندی + پول + مشاور رسانهای = محصول پرفروش، یک مشکل است. چرا که یک فرمول است.
دلیل استفاده مردم از محصول یا سرویس شما به اینخاطر که یک نمایش یا هیاهو است یا به شما اهمیت میدهند یا حتی چون طبق آمار، بهترین ویژگیها و قیمت را دارد نیست. مردم درباره محصول شما صحبت میکنند، چرا که باور دارند به جایگاه، روابط و شرایط روحی خودشان کمک میکند.
[بیست سال پیش در کتاب گاو بنفش در این مورد نوشتم. با این حال هنوز هم مردم به دنبال میانبُری برای تبلیغات هستند. مطلب امروز، از وبسایت Purple.Space ایده گرفته است].
لینک مرجع: https://seths.blog/2023/10/nothing-to-ad/