"کتابهای خوندهشده ارزش بسیار کمتری نسبت به کتابهای نخونده دارن. کتابخونه باید حاوی چیزهایی باشه که نمیدونی. هرچی پا به سن میذاری دانش و کتابهای بیشتری جمع میکنی. و کتابهای نخوندهی توی قفسههای کتابخونه با حالت تهدیدآمیزی بهت نگاه میکنن. در واقع هرچی بیشتر بدونی، راستهی کتابهای نخوندهت طولانیتر میشه. بیا به این مجموعه از کتابهای نخونده بگیم ضدکتابخانه" نسیم طالب
خب دوباره بگم قبل اینکه شروع کنم بهتون بگم که اولا سعی کنین با این کنار بیاین که من خیلی خودمونی نوشتم متنم رو چون حوصله و وقت نداشتم و دوما اینکه تعصباتتون رو یه ماچ آبدار کنید بزارید کنار که بریم سر مطالب.
خب سریعخوانی رو تو مطلب قبلی بررسی کردیم و تا حدودی اشتراکی داره با فهم بهتر مطالب و کلا سریع خوندن که فایده نداره فهم خوب و به یاد آوردنش هستش که جذابش میکنه اینارو سعی میکنم تو چنتا تیتر بیارم و باهاتون در میون بزارم برو بریم:
هایلایت هیچ فایده ای نداره!!
خود هایلایت کردن جملات عملا فایده ای جز تغییر رنگ بک گراند نداره و وجود هایلایت این معنی رو میده که این قسمت متن جدا از بقیست و کلا هم خیلی کاربردی و تاثیر گذار نیست تو به یاد آوردن اطلاعات ولی تو زیبایی و نظام دادن به فکر هنریتون کمک میکنه.
مغز چیزی رو به یاد میاره که به دردش میخوره و استفادش میکنه مثلا اگه اون اطلاعات رو جایی به کار ببرین یا برای کسی تعریفش کنین یا برگردین هایلایتتون رو دوباره بخونین میتونه کمک میکنه به حافظتون ولی خود امر هایلایت زدن برای فهم بهتر یا یادآوری کمک نمیکنه و در کل هم ضعیف ترین متد هستش.
خیلیا رو دیدم که میخوان یادداشت بردارن کل متن رو از روی کتاب مینویسن خب این یادداشت برداری نیست بازنویسیه دوست عزیز ، وقتی یه بخش رو میخونی باید هر چی یادتون مونده یا نتیجه گرفتی رو به زبون خودت بنویسی و اینم یه مهارته که رفته رفته قوی میشه قرار نیست همین الان که میخونین بهترین یادداشت ها رو بردارین اما کم کم حافظتون یاد میگیره چیا رو بگیره و تو خودش نگه داره و به مرور زمان یادداشت ها و خلاصه های بهتری خواهید داشت.
اینکه کجا یادداشت برداری میکنین خیلی سلیقه ایه من توی کتابام فاجعست اینقدر نوشتم توشون یه جورایی نویسنده کتاب بعد خوندنم خود منم این به من کمک میکنه که تیتر وار یادم بیاد چی رو کجا خوندم و وقتی اطلاعات احتیاج داشتم یه مرجع دارم که بهش برگردم و تونستم کلی ربط پیدا کنم و به مغزم سیطره خوبی تو یه موضوع بدم.
خلاصه برداری هم عملا همینه فقط درابعاد بزرگتره متن ها رو بیارین تو دنیای خودتون و هرجوری که میخواین روایتش کنید شاید اصلا شبیه کتاب هم نشه اما شما اینطوری کتاب رو فهمیدین.
این خیلی مهمه چیز عجیب غریبی هم نیست، سادست ، اگه کتابتون ریاضیه برین مسئله مرتبط حل کنید اگه موسیقیه برید بنوازید یا نوازش کنید نمیدونم یه کاریش بکنید. بازم تکرار میکنم حافظه ما با ربط دادن قضایا کار میکنه و هر چی این ربط ها قشنگتر و منطقی تر یا احساسی تر کنار هم قرار بگیره بیشتر به یادتون میاد.
سوال داشتن اینجا کمکتون میکنه که مطالب رو بفهمین و چه بسا باز به خاطر بیارین و همین مثال ها میتونه تو یه مبحث دیگه باز به یادتون بیاد مثل فلسفه که توی خیلی از مفاهیم جدید به کار میره یا روانشناسی یا خیلی موضوعات دیگه.
دیدین چه ایده های فوق العاده ای تو حموم و دستشویی به ذهنتون میاد؟ این کاملا یه چیز علمی و منطقیه سعی میکنم خیلی عصب شناسیش نکنم ولی توضیحش یکم به زبان ساده سخته؛ اینطوریه که فکر کنید از نقطه الف تو مغزتون حرکت میکنید به سمت نقطه ب تا به جواب مسئله برسید. هی یه سری مسیر محدود رو دنبال میکنین، وقتی مغزتون میبینه که این مسیر خیلی استفاده میشه سعی میکنه کیفیت رو ببره بالا تو اون مسیر پس قوی ترش میکنه و بقیه مسیرا یه جورایی بهشون بی توجهی میشه.
وقتی میرین یه کار بی ربط به موضوع میکنین دیگه اون مسیر داره کار نمیکنه ولی مقصد الف و ب سر جاشه اما مغز فرصت داره از مسیر جدید تری بره چون تمرکزش دیگه رو مسیر قبلیه نیست و یه قسمت دیگه مغز درگیر این کار بی ربط شماست. اینجاست که شما تو دسشویی یهو فریاد میزنید یافتم!!
خب همونطوری که تا الان فهمیدین من تو دسته بندی اطلاعات افتضاحم واسه همین این بیان آخر رو که به نظرم مهم بودش رو بدون دسته بندی خدمتتون عرض میکنم:
خیلی از عادت های بد خوندنمون واسه مدرسه بوده و البته خونواده؛ ما تو مدرسه برای امتحانی میخوندیم که راجب اون کتاب و از توی اون کتاب بود نه اینکه راجب علم خاصی باشه یا راجب موضوعی باشه که مشخص بشه و بریم دنبالش بفهمیم چیه همه باید یه کار میکردیم.
واسه همین هم هایلایت میکردیم که فردا روز برگردیم و بخونیمشون و ارزشمندترین اطلاعات کتاب که پاورقی ها بود رو از دست میدادیم و متاسفانه این روند داره همینجوری میره جلو کنکور ها بنا بر حفظه اطلاعاته و خیلی ها ازت میخوان کلی چیز حفظ باشی چون به دردت میخوره!!!!!!!!!
یه جورایی اونی که بهتر حفظ میکنه انگار اطلاعات بیشتری داره ولی مهم داشتن قدرت تحلیل هستش که با مباحث چطور رفتار کنیم و چطور بحث و نقد کنیم اینجور چیزا کلا واسه ما ها یکم غریبه.
مثلا یه رفتار دیگه که ما داشتیم تو دوران تحصیلیمون این بود که همه جای کتاب رو باید میخوندیم (کنکوری ها میدونن) و الان میخوایم کتابای غیر درسی رو هم همه جاش رو مطالعه کنیم؛ رفیق بیخیال مدرسه رو میخوای تو زندگی واقعیت؟؟؟!!! چیزایی که دوست داری و به درد بخوره برات، بخون. بشین فهرست رو بخون اون چیزایی که لازمه رو بخون اگه فهمیدی که ایول اگر نفهمیدی بگرد دنبال چیزایی که نفهمیدی که یا تو یه جا دیگه سرچ میکنی پیداش میکنی یا تو فصل قبلش مشکلت حل میشه بقیه کتاب رو هم اصلا نخون کتابم بزار تو کتابخونه اگه باز حس کردی احتیاجه میدونی که یه چیزایی تو این کتاب بود میای میخونی یا تحلیل اطلاعاتت از این کتاب رو احتمالا تو کتاب های آتی که میخونی نوشتی و به اونا سر میزنی.
به هیچ وجه دنبال حفظ مطالب نباشین حفظ کردن مطالب فقط برای صحبت های تو کافه خوبه که بتونی مخ بزنی وگرنه فایده نداره اون کتاب همونجا هست اطلاعات اشغالی که به کارت نمیاد رو فراموش کن و خلاص.
انیشتین هم با اینکه فیزیکدان بود نمیدونست وزن الکترون چقدره کسی جنم نداره بهش بگه واااای آلبرت جون از تو انتظار نمیرفت.
کتاب خوندن قرار به شما توانایی حل مسئله بده و شکوندن مسئله به مسائل کوچیکتر و حل کردن اونا شما باید این خورد کردن رو یاد بگیرین. اطلاعات پایه رو معمولا دارین مثلا حروف الفبا و اعداد و جمع همین فقط بقیش میره تو مسئله و سوال درست.
یه دلیل گنده که ما ریاضی رو دوس نداریم اینه که به کار نمیبندیمش و مثال حل نمیکنیم و چون نمود مستقیم نداره تو زندگیمون میگیم وای ووی سخته اَخه بدم میاد و مثل داستان نیست که بخونیم نمودشم ببینیم و به به چه چه کنیم... .
کتاب های مختلف رو همزمان بخون، این موضوع واقعا مهمه هم قدرت تحلیل و سوییچ کردن مغزت رو بالا میبره هم انرژیت حفظ میشه ولی بالانس باید باشه این موضوع، یهو نری دو تا مکتب سنگین فلسفه رو با هم بخونی که یکی بعد اون یکی اومده... اولندش موضوعات اغلب به هم وابستن چون علم یه موضوعه یکتا هستش فقط دیدگاه های مختلف نسبت بهش وجود داره که برای هضم بهترش ما گسسته کردیم علوم رو پس موضوعات مختلف بخونید و تعصب رو بزارین کنار دومندش اگر یه کتاب سنگین و نمیفهمیش برو سر یه کتاب دیگه که راحت تره فهمیدنش باعث میشه سطح انرژیت افت نکنه سومندش سبک های نوشتاری و موضوعات متفاوت میتونه باعث خلاقیت و نتیجه گیری های بهتر بشه و توانایی ربط دادن (کار مغز) توی شما تقویت میشه و میتونید در کتاب های پیش رو هم بهتر یاد بگیرید.
امیدوارم این نوشته به کارتون بیاد و کلی کتاب خوب بخونید و اطلاعات باحال کسب کنید.
شاد باشید