کسایی که من رو میشناسن میدونن چه موضع گیری و نقد سفتی نسبت به روانشناسی امروزه دارم هم به دکترش هم به مراجعش اما این محاکمه رو امروز در گسترشش قرار تلاش کنم و بعد وصلش کنم به مفهوم هنر یا دقیق تر موسیقی...
روانشناسی به هیچ عنوان مترادف واژه psychology نیست و منظری که غرب در گذشته از اون شروع کرده دقیقا سایکولوژی هستش و تبیینش هم راحته، کلمه سایکو در واقع کلمه پسوخه یونانی هستش که زیرشاخه فلسفه هستش و معنیش بیشتر به نفس نزدیکه تا روان و افرادی مثل فروید و یالوم که همتون احتمالا یه چیزایی شنیدین ازشون روی این بخش کار میکنن یعنی چیزی که از سوژه بدست اومده ولی بدنمند نیست...
چرا؟ تقصیر دکارته
بخش بندی دوسویه دکارت که انسان رو به بدن و نفس تقسیم میکنه آغازگاه شکل گیری سایکولوژیه و عملا بدن و ضدبدن شناخته میشه (همونطور که مستحضرید نفس از فلسفه اسلامی میاد) پس حالا واقعا روانشناسی چیه؟ چیزی که تقریبا اکثر روانشناس ها و اکثر دانشجوهاش نمیتونن یه مرز خوب براش تعیین کنن البته حق هم میدم بهشون چون خود روانشناسی چون پدرش فلسفست مجبوره با مقیاس های کیفی درگیر شه ولی چون تو محیط علمی اعتبار داره فقط بخش های کمی رو اندازه گیری میکنه و خب عقیم میشه به عنوان چیزی که به شناخت جهان منتج بشه یعنی عملا جایگاهی فرای عصب شناسی یا فلسفه پیدا نمیکنه...
بگذریم، چرا روانشناسی واجد شرایطه حالا. به علت واژه روان... چیزی که تو انگلیسی به واسطه دکارت ازش محروم شدن و در فرهنگ کلامیشون شکل نگرفت و خیلی جا ها تو مقالاتشون جای ذهن و روان به جای هم استفاده میشه...
ما چرا داریمش پس؟ به واسطه بک گراند اسلامی که مواجهه با عنصری داشتیم که ذهن یا بدن نبوده و به عنوان روح ازش یاد میشده (که غرب تا زمانی که هگل صورت بندی نکرده در پدیدارشناسی روح درگیر این مفهوم نمیشه)
اصلا روان چیه؟
ذهن یک موجودیت صلب هستش از نظام ترجیحات و اخلاقیات و بدن یک نظام هستش از اعضا و جوارح و امتداد انسان در بعد مکان.
روان آمد و شد و فاصله بین ذهن و بدنه...
نترسین بازش میکنم:
فکر کنین ذهن و بدن دو تا سازمان خیلی بزرگ در انسان هستن و روان اون موقع میشه لجیستیک و راه
مسیری ذهن به بدن میشه رفتار
و مسیر بدن به ذهن میشه شناخت
روانشناسی این مسیر این بین رو قرار بررسی کنه و کلمه روان واقعا زیبا استفاده شده چون مدام در رفت و آمده و روان سالم روانیه که این رفت و آمد بدون اصطکاک باشه، آب روان چه آبیه؟ آبی که گل آلود نیست و شفافه...
روان سالم هم یعنی ذهن دستور بده بدن اجرا کنه و بدن حس کنه، ذهن بفهمتش، یعنی شناخت و رفتار ما بدون فاصله رخ بده... (عملا میشه گفت نظام بدن و ذهن یکپارچه بشه)
موضع گیری دقیقی داره روان
قشنگیش کجاست؟ هایدگر میخواد بگه وضعیت روانی نمیتونه بگه، تو هستی و زمان وقتی میخواد مفهوم زمان حال رو بگه با اون گوز گوز آلمانیش کلمه نداره مجبور میشه بگه وضعیت نفس ولی در واقع منظور وضعیت روانی در اکنون میشه زمان حال (آقای هایدگر 👍 دازایتم دهنت)
خب حالا که روانشناسی رو چکی کردیم برم سر اینکه چرا موسیقی خیلی به ساحت روان نزدیکه
موسیقی تنها هنریه که گسست زمانی اون رو زائل میکنه
یعنی چی؟
یعنی موسیقی اینطوری شکل میگیره که شما صوت رو کامل و دقیق باید بشنوید و بعد به حافظه ارجاع بدین و بدون حضور اون صوت، معنا رو شکل بدین. یعنی اگر وسط موسیقی برین تو فکر و نشنوین عملا موسیقی اثرمند نیست و روایتش از بین میره( این موسیقی کلام نداره ها و اگر کلامی هست خودش به واسطه آوا تجلی پیدا میکنه، متن داشتن موسیقی ها اثرگذاری و دلالت معنایی دارن اگر نداشته باشن در موسیقی دفورم ایجاد نمیکنن، مثلا فرض کنین من اپرای فرانسوی گوش کنم و بفهمم اثرش رو و فورمش رو در صورتی که فرانسوی بلد نیستم 🥲)
از این حیث موسیقی بسیار شبیه روان عمل میکنه و فورم اون متناسب با روانه
ما آدم ها فورم هایی هستیم که محتوای جهان در حال گذار از ما هستش و ما طبق اون فورم ها میفهمیم دنیا رو...
مثال بزنم بازم مثلا تو موسیقی فورم سونات یا کامپوزیشن عکاسی که یک سری فورم هستن و میشه در محتوا های مختلف اون ها رو گذاشت و محتوا ارتقا پیدا کنه...
فورم در امتداد زمان از موسیقی برمیاد (ای کاش یه هنر داشتیم که فقط لامسه ما درگیر بود اون موقع اونم میتونست در امتداد زمان شکل بگیره) روان ما هم چون در امتداد زمانه فورم های سازگاری با موسیقی داره...
مثال بزنم بازم
مثلا چیز گذرایی که به ذهنم میاد آسانسوره، آسانسوره بدون آهنگ واقعا جای ترسناکیه و اگر توی آسانسور تابلو بزارن خیلی تاثیری نداره ولی موسیقی روان شما رو درگیر میکنه (البته یک تابلوی بزرگ به عنوان آینه هستش که فضای بسته رو توجیح کنه ولی کافی نیست)
فورم های دقیق و کلاسیک موزیک باعث میشه شما خودتون و محتوای جهان رو از اون بگذرونین و اون هارمونی رو بهش اجازه بدین تولیدات روانی سالم بده...
مثال هم ازش فت و فراوونه دیگه موسیقی میذارن واسه گاو، شیر بهتری میده. درگیری نظم فورم موسیقی با فورم انسانی به نظر روایت آدم رو خیلی تمیز میکنه
این همه دلیل تراشی من بود برای موسیقی
@masale_zistan