ویرگول
ورودثبت نام
گنجشک
گنجشکبیوگرافی من تو 200 تا کاراکتر جا نمیشه باید بشینیم یه چایی برات بریزم درست حسابی حرف بزنیم تا بفهمی کیم
گنجشک
گنجشک
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

نامه هایم: گم گشتگی

نامه ای به گم گشتگی:

وقتی ترسیده و گم قدم میزنم، چشم های بازم چیزی نمیبیند.

فقط میبینم که زیر سمِّ افکار در سرم له میشوم

برای اینکه حداقل با وزن و ریتم نابود شوم، گوش هایم را از موسیقی پر میکنم

گمان میکنم سریع تر از حالت معمول راه میروم، گویی میدوم...

مدت مدیدی زندگی و خاطره را باید در چند کلمه خلاصه کنم ولی ناتوانم و بی چاره

به این فکر میکنم که در این حال هر کسی در فیلم نامه چی کسی بازی میکند؟ حالا که من بی نقشم و در فرار

به زمانی برمیگردم که بر پای مادرم دراز میکشیدم، سر کوچک و خالی ام را میبوسید و همه چیز به غایت بهتر میشد

لحظه ای موسیقی را از جانم میگیرم، گم گشته در میان رهگذران میپرسم: فریاد درد هایم را در صوت کمانچه شکسته ای نشنیده اید؟

سیگاری روشن میکنم، لب هایم به تلخی و مغزم به نعشگی و ریه ام به چرک آلوده میشود

همه از نبود لبی که بزداید نبودنم را

نامهداستانمجموعه
۹
۱
گنجشک
گنجشک
بیوگرافی من تو 200 تا کاراکتر جا نمیشه باید بشینیم یه چایی برات بریزم درست حسابی حرف بزنیم تا بفهمی کیم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید