زندگی کردن شبیه تو مه راه رفتنه.
جز چند قدم رو به روت، دیگه هیچ چیز دیده نمیشه.
مه پیش روت همزمان که زیباست، مرموزه، ترسناکه.
ولی تو باید ادامه بدی، قدم برداری و پیش بری و بزنی تو دل اون مه.
شانس بیاری یک نفر هم دستت رو بگیره و باهم عبور کنید ولی در نهایت، باید از این مه گذشت.