ویرگول
ورودثبت نام
Hanieh shahba
Hanieh shahba
خواندن ۱ دقیقه·۵ ماه پیش

دنياي ارام#پارت نوزدهم

آخر هفته

ارمان=ارام،ارزو بيايين ديگه دير شد بابا الان يك ساعت دارين اماده ميشين خداروشكر شما عروس نيستين

ارزو=ارمان چه قدر غر ميزني ،خواهرشوهر هستيم ديگه از عروس مرتبه اش بالاتره

ارمان=خدا به خير كنه با تو يكي از ارام خيالم راحته اما تو بلاي جوني

ارزو=خيلي دلتم بخواد هواي داداشم داريم چه كار كنم زيادي حساسم

من=من اماده ام بريم

ارمان=عجبي ابجي خانم

من=حواسم هست امروز خيلي عجله داري نترس فرار نميكنه

مامان =بياييد ديگه بچه ها باباتون رفت تو ماشين

همه سوار شديم گل و شيريني هم كه از قبل ارمان خريده بود جعبه عقب گذاشتيم حركت كرديم بعد از ده دقيقه رسيديم خانه عزوس خانم به اسم شيدا ،ارمان زنگ خانه زد همگي وارد شديم يك خانه دو طبقه داشتند خودشان طبقه همكف زندگي ميكردند خانه شان در به حياط بود خدايي حياط با صفايي داشتند

مامان باباي شيدا امدند استقبالمون ما را راهنمايي كردند به. داخل برخورد اول شون گرم وصميمي بود بعدش برادرش به استقبال مون امد و همگي نشستيم بعد از ٥دقيقه تعارف كردن

عروس خانم چاي اورد…..

خانهخانمپارت نوزدهم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید