ویرگول
ورودثبت نام
حسین طیبی
حسین طیبی
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

معرفی شاخص های ارزیابی مالی کسب و کار

بسمه تعالی

مقدمه

در این مقاله به معرفی سه مورد از پرکاربردترین شاخص های ارزیابی مالی یک استارتاپ خواهم پرداخت؛ اما قبل از هر چیز لازم است اشاره کنم که پایه اکثر این شاخص ها، ارزش زمانی پول است به این معنا که ارزش پول در زمان آینده را با ارزش آن در زمان حال یکسان نمی دانند به دلیل اینکه هر چه زودتر بتوان به پول دست یافت، می توان آن را سرمایه گذاری کرد. فرض کنید همین الان یک میلیون تومان به شما بدهند، حداقل کاری که می توانید بکنید این است که آن را در یک حساب بلند مدت یکساله با سود 20 درصد در یک بانک سپرده کنید، در پایان سال ارزش سپرده شما یک میلیون و دویست هزار تومان خواهد شد؛ ولی اگر همین پول را یکسال بعد به شما بدهند ، شما از سرمایه گذاری و کسب سود بازمانده اید. به عبارت دیگر یک میلیون و دویست هزار تومانِ سال آینده، الان برای شما یک میلیون تومان می ارزد. در این مقاله نیز در بسیاری موارد از اصلاح تنزیل استفاده نموده ام که به معنی تبدیل ارزش پول در زمان آتی به ارزش آن در زمان حال می باشد.

ابتدا به تشریح برخی مفاهیم کلیدی می پردازم:

نقطه مثبت شدن جریان نقدی (Cash flow positive point) :

این نقطه زمانی است که جریان نقدی ورودی کسب و­کار بیشتر از جریان نقدی خروجی کسب ­­و کار باشد؛ به عبارتی درآمد ماهانه بیشتر از هزینه های ماهانه گردد. این نقطه، به نقطه سر به سر ماهانه نیز شناخته می شود.

نقطه سر به سر (break even point) :

این نقطه زمانی اتفاق می افتد که درآمد تجمعی برابر با هزینه تجمعی شود که در شکل زیر نمایش داده شده است. به این نقطه ، نقطه سر به سر تجمعی نیز می گویند. (لازم به ذکر است نقطه سربه سر حسابداری و مالی با هم تفاوت هایی دارند که در مقاله های بعدی به آن می پردازم.)

نقطه سر به سر
نقطه سر به سر
مقایسه نقطه سر به سر ماهانه و تجمعی
مقایسه نقطه سر به سر ماهانه و تجمعی


شاخص اول : دوره بازگشت سرمایه ساده (payback period)

مدت زمانی است که طول می‌کشد مجموع جریان درآمدی کسب و کار به اندازه مبلغ سرمایه‌گذاری برسد و به عبارتی سرمایه بازگردد. در هنگام جذب سرمایه؛ سرمایه دریافتی صرف کسری وجه نقد در ماه های مختلف می شود و در واقع پس از مثبت شدن جریان نقدی ماهانه، بازگشت سرمایه کم کم آغاز می شود و در نهایت به نقطه سر به سر تجمعی می رسد؛ به مدت زمانی که طول می کشد تا کسب و کار به این نقطه برسد دوره بازگشت سرمایه می­ گویند.

در محاسبه دوره بازگشت سرمایه عادی ارزش زمانی پول در نظر گرفته نمی شود ولی در محاسبه دوره بازگشت سرمایه تنزیل شده (Discounted Payback Period) ، مدت زمان لازم برای جبران هزینه های سرمایه گذاری بر اساس جریان های نقدی تنزیل شده محاسبه می شود. قاعدتاً دوره بازگشت سرمایه تنزیل شده بیشتر از دوره بازگشت سرمایه عادی است.

از مزایای این شاخص، محاسبه و فهم آسان‌تر آن است اما باید توجه داشت ارزشی را که یک کسب و کار ایجاد می کند، نشان نمی دهد.


شاخص دوم : ارزش فعلی خالص (Net Present Value)

ارزش فعلی خالص (NPV) تفاوت بین ارزش فعلی جریان نقدی ورودی و ارزش فعلی جریان خروجی پول نقد در طی یک دوره زمانی است. فرمول محاسبه آن به صورت زیر می باشد:


در این فرمول:

Ct: جریان نقدی خالص طی دوره t
C0: کل هزینه‌های سرمایه‌گذاری اولیه
R: نرخ تنزیل
t: تعداد دوره‌های زمانی


برای محاسبه NPV می توان از فرمولی در نرم افزار اکسل با همین عنوان استفاده کرد، فقط حواستان باشد که اکسل اولین داده را C1 فرض می کند و در صورت وجود جریان نقدی در زمان آغاز طرح (C0 ) مانند هزینه خرید تجهیزات و زمین و ساختمان و ... باید حین محاسبه لحاظ گردد.

طرح هایی برای سرمایه گذار جذاب است که با قرار دادن نرخ بازده مورد انتظار سرمایه گذار به جای نرخ تنزیل ، ارزش فعلی خالص طرح مثبت شود. نکته حائز اهمیت این است که هر چه این مقدار بیشتر باشد برای سرمایه گذاری جذاب تر خواهد بود.

این شاخص بهترین شاخص برای ارزیابی یک طرح است. (در مورد استارتاپ ها و کسب و­کارهایی که این شاخص در طرح کسب و کار آن ها منفی است ولی توانسته اند جذب سرمایه کنند در آینده صحبت خواهم کرد.)


شاخص سوم: نرخ بازده داخلی (Internal Rate of Return)

برای نرخ بازده داخلی (IRR) تعاریف مختلفی وجود دارد، اما مهمترین و بهترین تعریف عبارتست از : حداکثر نرخ بازدهی که یک طرح به طور بالقوه دارد و به عبارت دیگر بالاترین نرخ تامین مالی را نشان می دهد. اما چرا بالاترین نرخ تأمین مالی ؟

نرخ بازده داخلی ، نرخ تنزیلی است که به ازای آن، NPVصفر میشود. اگر نرخ بازده مورد انتظار سرمایه گذار از این نرخ بیشتر باشد، ارزش فعلی خالص طرح منفی شده و گفته می شود طرح مناسبی جهت سرمایه گذاری نیست ولی اگر نرخ بازده مورد انتظار سرمایه گذار از این نرخ کمتر باشد ارزش فعلی خالص طرح مثبت شده و گفته می شود طرح مناسبی جهت سرمایه گذاری است.

باید توجه داشت که برخلاف تصور اکثر تحلیلگران اقتصادی، این نرخ میزان سودآوری طرح کسب و کار را نشان نمی دهد بلکه صرفاً یک نرخ محاسباتی است و برای مقایسه استفاده می شود. این شاخص برای افرادی که تخصص مالی کمتری دارند قابل فهم تر است اما باید توجه داشت ارزشی را که یک کسب و کار ایجاد می کند، نشان نمی دهد.

در مقاله بعدی به بررسی اشکالات نرخ بازده داخلی می پردازم و اشکلات استفاده از این نرخ در ارزیابی کسب و کارها را تشریح می کنم. لینک مقاله

اشتباهات سرمایه گذاریسرمایه گذاری خطرپذیرنرخ بازده داخلیشاخص های ارزیابی اقتصادیاستارتاپ
کارشناسی ارشد مدیریت مالی ، بیش از پنج سال سابقه فعالیت در اکوسیستم نوآوری و کارآفرینی، تحلیلگر مالی و مشاور سرمایه گذاری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید