ویرگول
ورودثبت نام
Hades
Hades
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

خواستگار

همیشه بعد از رفتن خواستگارهای خواهرم، بساط خنده‌مان به راه بود.

شروع می‌کردیم به تعریف اتفاقات افتاده و نیفتاده و تا دلمان می‌خواست هم اغراق چاشنی‌اش می‌کردیم و کلی مسخره‌شان کرده و از ته دل می‌خندیدیم.
تا این که یک روز خواهرم تصمیم گرفت دیگر نخندد.

داستان کوتاهداستانخواستگار
هادس، غم‌انگیزترین داستان تاریخ است. هردو روایتی مشابه داریم. من یک هادسم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید