ویرگول
ورودثبت نام
Hadi Ghorbani
Hadi Ghorbani
خواندن ۵ دقیقه·۱ سال پیش

از من بدتر هم وجود دارد | چگونه کمتر غبطه بخوریم؟

من خیلی غبطه می‌خورم. وقتی می‌گویم خیلی منظورم حسرتی ادامه‌دار و آتشین است. غبطه می‌خورم به اینکه چرا دیگران امکانات بهتری دارند ولی من ندارم. چرا برخی هیچ دغدغه‌ای در مورد اولیات زندگی‌شان ندارند اما من مجبورم به اولیات بیندیشم. چرا برخی برای به دست آوردن آنچه می‌خواهند کوچک‌ترین دردسر یا فقدانی را تحمل نمی‌کنند اما من می‌بایست غصه بخورم.

باید اعتراف کنم این غبطه خوردن‌ها رقت‌انگیز است. قضاوت نمی‌کنم بلکه احساس واقعی‌ام را بیان می‌کنم. از اینکه به داشته‌های دیگران بیندیشم حالم به هم می‌خورد ولی ناف من را با همین غبطه‌ها بریده‌اند.

از قضا چند روز پیش وقتی در خیابان قدم می‌زدم به حال یکی از دوستانم غبطه می‌خوردم. او استعداد طبیعی در هنر دارد و به آسانی مهارت‌های مختلف را می‌آموزد اما من باید خودم را پاره کنم. اعتراف می‌کنم این احساس هم حسابی رقت‌انگیز بود ولی نمی‌توانستم از فکر کردن به آن دست بکشم.

از ما بدتر هم وجود دارد

روز گذشته بود که به طور تصادفی یکی از لطیفه‌های بامزه‌ای را که شنیده بودم در ذهنم مرور کردم. لطیفه‌ای که در ادامه برایتان تعریف می‌کنم ارتباط مستقیمی دارد با اینکه چطور می‌توانیم کمتر غبطه بخوریم:

فردی در امتحان کنکور شرکت می‌کند و رتبه‌اش ده نفر مانده به آخر می‌شود. در کمال ناباوری شیرینی می‌خرد و بین دوستان و خانواده‌اش پخش می‌کند. از او می‌پرسند ده نفر مانده به آخر شده‌ای برای چه شیرینی می‌دهی؟ او در جواب می‌گوید:

شیرینی می‌دهم چون فهمیدم ده نفر از من بدتر هم هست.

بامزه است مگر نه؟ به هر حال هدف من از گفتن این لطیفه این است که بگویم همیشه بدتر از ما هم وجود دارد. این نکته را همیشه در نظر بگیرید که ممکن است فردی گوشه‌ای از دنیا آرزوی داشتن شرایط شما را در سر بپروراند و شما بدون توجه به موقعیتی که دارید مدام گله کنید.

چگونه از شر این غبطه خوردن‌ها خلاص شویم؟

صد البته که ما حق داریم بخواهیم. ما انسان‌ها ذاتا از محدودیت بیزاریم و دوست داریم مرزهای آزادی‌مان را گسترش دهیم اما پیش از انجام اقدامی در این راستا لازم است از تمامی امکانات موجود بهره کامل را ببریم در غیر این صورت قدر خود را نخواهیم دانست. بگذارید برایتان مثالی بزنم:

من مدتی است که دغدغه‌مند تولید محتوای ویدیویی هستم. دوست دارم در یکی از فضاهای یوتیوب یا آپارات ویدیو منتشر کنم اما با خود می‌گویم فلانی استدیو دارد، دوربین دارد، سیستم محشر دارد و هزار کوفت دیگر ولی من ندارم. نتیجه این غبطه‌ها چیزی جز عقب ماندن نیست. من هر روز که می‌گذرد سرخورده‌تر می‌شوم.

از سویی دیگر ممکن است اینطور برداشت شود که من با تغییر دادن شرایط موجود مخالفم. به عبارتی بهتر من می‌گویم که شما حق اعتراض ندارید و باید با همین که هست بسازید. نه اینطور نیست. من هم با شرایط موجود مخالفم اما چه کاری از دستم برمی‌آید؟ وقتی توانایی خرید جنس چند صد میلیون تومانی را ندارم باید خود را پاره کنم؟ آیا این راه درست است؟

علاوه بر موردی که به آن اشاره کردم، راهکار بهتری هم برای جلوگیری از این غبطه‌ها پیدا کرده بودم ولی هرگز آن را به عنوان جواب در نظر نگرفته بودم. تقصیر تو نیست اما مسئولیت آن با توست. تقصیر تو نیست که پولدار نیستی اما مسئولیت آن با توست. تقصیر تو نیست که دوربین خوب، ماشین خوب، خانه خوب و کلی چیزهای خوب دیگر را نداری اما مسئولیت آن با توست.

غبطه‌ها از کجا نشأت می‌یابند؟

گذشته از این حرف‌ها بیایید نگاهی دقیق‌تر به این غبطه‌ها بیندازیم. من معتقدم آن‌ها از کمالگرایی نشات می‌یابند. یعنی ما می‌خواهیم هر طور شده از زیر فشار کار فرار کنیم به همین خاطر گیر می‌دهیم به اینکه امکانات ندارم، پول ندارم، بلد نیستم و کلی بهانه دیگر.

استفان گایز در کتاب چگونه کاملگرا نباشیم کمالگرایی را به سه مورد تقسیم کرده و برای هر کدام از آن‌ها مثالی ذکر می‌کند. مواردی که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌کنم ارتباط مستقیمی با این غبطه‌ها دارند:

یک؛ کمال موقعیت

این نوع از کمالگرایی تعداد موقعیت‌هایی که فرد می‌تواند انجام دهد را کاهش می‌دهد. به عنوان مثال بیایید ورزش کردن را در نظر بگیریم و ببینیم یک موقعیت چگونه می‌تواند ما را ناکام بگذارد. این مورد خود سه قسم دارد:

  • مکانی

آیا در نظر دارید فقط در باشگاه ورزش کنید؟ در این صورت انتخاب‌هایتان بسیار محدود می‌شود چون برفرض مثال اگر یک روز باشگاه تعطیل شود شما ورزش نمی‌کنید در حالیکه اگر کمال مکانی را در نظر نگیریم، ورزش کردن در هر جا و مکانی امکان‌پذیر خواهد بود. مثل ورزش کردن پشت فرمان با سفت کردن عضلات دست یا شکم.

  • زمانی

آیا فقط می‌خواهید قبل از ظهر ورزش کنید؟ در این صورت اگر ساعت کاری‌تان از ساعت 8 صبح الی 4 بعد از ظهر باشد هیچگاه موفق به ورزش کردن نخواهید شد. مثال بارز این مورد خود من هستم چرا که دوست دارم صبح ورزش کنم اما گاهی اوقات خواب می‌مانم و موعد از دست می‌رود.

  • امکانات

همیشه با خود می‌گفتم برای ورزش کردن باید لااقل دو عدد دمبل داشته باشم یا کفش و شلوار حرفه‌ای بخرم در حالی که می‌توانم به جای دمبل از دو بطری آب و به جای کفش و شلوار حرفه‌ای از کفش و شلوار معمولی استفاده کنم.

دو؛ کمال کیفیت

مشهورترین نوع کمالگرایی از این قسم است. کسانی که در محیط درسی انتظار نمره بیست را دارند و به کمتر از آن راضی نمی‌شوند یا کسانی که انتظار دارند همیشه بهترین نتیجه را کسب کنند پس از مدتی عقب می‌کشند.

سوم؛ کمال کمیت

کمیت در حد کمال به این معناست که چنانچه تعداد دفعات انجام کاری کمتر از آستان‌ای خاص باشد مورد قبول شخص واقع نمی‌شود. به عنوان مثال فردی انتظار دارد در یک ماه سی کیلو وزنش را کاهش دهد یا در یک ماه کتاب بنویسد.

می‌دانم شما هم ممکن است در طول روز بارها به شرایط دیگران غبطه خورده و مدام خود را با آن‌ها مقایسه کنید. بهتان حق می‌دهم ولی همان طور که گفتم این غبطه‌ها کاری از پیش نمی‌برد و ما ناگزیریم که اقدام کنیم تا بلکه شرایط بهبود یابد. دوستان از ماست که بر ماست.

ورزشغبطهتوسعه فردیبرنامه ریزی
یه دانشجوی روانشناسی که سعی میکنه هر روز یاد بگیره و رشد کنه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید