ایده مثل گوساله میماند؛ همانقدر ظریف و شکننده، به طوری که نمیتواند تعادل خودش را حفظ بکند و زمین میخورد، خیلی راحت زاده میشود ولی بزرگ شدن آن زحمت زیادی میطلبد.
هر بار که میخواهم داستانی بنویسم، باید تعداد زیادی از ایدهها را جمعآوری بکنم ولی افسوس که قادر نیستم به آنها قول بدهم که حتما در داستان نقشی را به عهده خواهند داشت، همانطور که بسیاری از گوسالهها تلف میشوند و هیچ کاری از دست صاحبان آنها برنمیآید.
بارها شده که ایدهای در همان مرحله اول از بین میرود و اصلا نمیتواند از فیلتر ذهن عبور کند، گاهی هم از فیلتر ذهن عبور میکند ولی توانایی ایجاد داستان را در خود ندارد، گاهی هم داستان شروع میشود ولی در میانههای پیشنویس نگاهی به آنچه نوشتهام میافکنم و متوجه میشوم که این ایده هم مردود است. حال اگر بخت به من پشت نکرده باشد، یکی یا نهایتا دو مورد از این ایدهها مفید واقع میشوند و میتوانم با آنها یک داستان خوب بنویسم.
اما گاهی یک ایده دوام میآورد ولی عوامل دیگری در نابودی آن دخیل هستند چون ما اهمال کاری به خرج دادهایم و آنطور که باید و شاید در قبال آن مسئول نبودهایم. دفعات متوالی پیش آمده که ایدهای در ذهنم شکل گرفته ولی به ذهن فراموشکارم اعتماد کردهام و از نوشتن آن طفره رفتهام و طولی نکشیده که ایده از بین رفته و داغدار شدهام.
ایده مراقبت میخواهد، همانطور که یک گوساله برای بزرگ شدن به مراقبت نیاز دارد. اگر رهایش بکنید هیچ امیدی به دوام آوردن آن نیست و روسیاهی برای زغال خواهد ماند.
اما گاهی هم اتفاق افتاده که خنجر را به دست دیگری دادهام و آن دیگری ایده را به قتل رسانده است مثلا روز گذشته بعد از کلی تلاش و نوشتنهای مستمر توانستم به ایدهای برسم ولی از روی ندانم کاری آن را برای دیگری تعریف کردم و او در جواب گفت که ایدهات شبیه داستان فلان نویسنده است.
این جمله مثل آب یخی بود که یکباره بر رویم بریزند. رنگ از صورتم پرید و ناامید شدم. این ایده هم مردود شد و چارهای نداشتم جز آنکه از او بگذرم. البته ایده میتوانست زنده بماند ولی من دیگر امید خود را از دست دادم و آن را زنده به گور کردم.
تمام حرف من آن است که ایده برای تبدیل شدن به داستان مراحل سختی را پشت سر میگذارد و اگر بتواند از این مراحل سربلند بیرون بیاید، تازه کار نویسنده شروع شده است.
شاید بهتر باشد بگوییم که تا ایده کتاب شود، دل نویسنده آب شود.
شاید برایتان مفید باشد(چگونه ایدهها را بکشیم)