روز برای همه بیست و چهار ساعت است اما چرا یک عده قادرند بیشترین بهره را از زمان خود ببرند؟ آیا روز آنها طولانیتر است؟ آیا زمان برای آنها کندتر میگذرد؟
بهرهوری بیشتر از زمان منوط به طولانی بودن روز یا کند بودن آن نیست بلکه بستگی به نحوه برخورد ما با آن دارد. در ادامه به برخی از ویژگیهای ذهن ثروتمند در مواجهه با زمان اشاره میکنم:
واکنش ما در برابر برخی مشکلات کاملن منفعلانه است. مشکل را نمیبینیم یا اگر ببینیم زحمت از بین بردن آن را به خودمان نمیدهیم. به عنوان مثال میدانیم خوابمان مشکل دارد ولی آن قدر به تعویق میاندازیم که در نهایت بیمار میشویم و زمان بزرگی را از کف میدهیم.
در کتاب عمیق خواندیم که دنیای امروزی به سطحینگرها پاداش نمیدهد. اگر بخش بزرگی از روزتان را با کارهای سطحی مثل شبکههای اجتماعی و فیلم میگذرانید نباید انتظار رشد و پاداش چندانی را داشته باشید. از سویی دیگر چرا وقتی میتوانیم یک وظیفه را با کار عمیق در یک ساعت انجام دهیم با کار سطحی طولانیترش میکنیم؟
دنیا مدام تغییر میکند. هر روز تکنولوژی جدید پا به میدان میگذارد و تمام برنامههایمان را نقش بر آب میکند. برای دوام آوردن در این اوضاع قاراشمیش چارهای نداریم جز اینکه هر روز زمانی را به یادگیری اختصاص دهیم. یادگیری نوعی سبک زندگی روزانه است نه وظیفهای موقت که در نه ماه مدرسه انجامش میدادیم.
شاید برایتان مفید باشد: (فقط صد ساعت برای یادگیری نیاز داری)
شعار من در زندگی اینست:« تقصیر تو نیست ولی مسئولیت آن با توست.»
تقصیر تو نیست اگر تحریم دمار از روزگارت درآورده، تقصیر تو نیست اگر اولیاتت به خطر افتاده، تقصیر تو نیست اگر در خانوادهای پولدار به دنیا نیامدهای و تقصیر تو نیست اگر رسیدن به خواستههایت دشوار شده اما مسئولیت تمامی این موارد با توست. اگر اکنون از جایت برخاستی و تلاش کردی میتوانی آیندهای بهتر برای خودت رقم بزنی.
شاید برایتان مفید باشد: (سه واقعیت مهم که دیگران از شما پنهان میکنند)
سرمایه تو زمان توست. اگر قرار باد هر کَس و ناکَسی برایت تصمیم بگیرد دیگر چیزی برای خودت باقی نمیماند. در نتیجه کمی خودخواهی بد نیست یعنی مقداری از خواستههای دیگران بگذریم و برای خودمان وقت بگذاریم.
یکی از ویژگیهایی که در دنیای امروزی حسابی به کارمان میآید افزایش قدرت عملگرایی است. برخی اقدام میکنند و در طول مسیر میآموزند اما برخی درجا میزنند و با کمالگرایی خودشان را خفه میکنند.
سابق هم گفته بودم برنامهریزی یعنی انتخاب اما انتخاب کردن به چه معناست؟ برخی هر چه دم دست دارند را میپذیرند و پایان شب با کولهباری از کارهای مهم به خواب میروند اما برخی بیشتر از اینکه برگزینند حذف میکنند و هر روز یک قدم به خواستههایشان نزدیکتر میشوند. قانون ثابت است؛ اولویت را انتخاب کن و باقی را دور بریز.
آدام گرانت میگوید:« اشتباه کردن تنها راهی است که مطمئن میشوم چیزی یاد گرفتهام.»
اشتباه کردن به شرطی مفید است که از آن درس بگیریم و فراموشش نکنیم. حال درس گرفتن از اشتباه یعنی عوامل اشتباه را بررسی کرده و نقطه ضعف خود را شناسایی کنیم نه اینکه آن را فراموش کنیم و بار دیگر به همان اشتباه دچار شویم.
شاید برایتان مفید باشد: (چرا باید اشتباه کنیم؟ | سه دلیل از آدام گرانت)
قاطعانه ادعا میکنم بدون روتین نمیتوان کاری از پیش برد. روتین دفترچه راهنمای فعالیتهای روزانه ماست و نکاتی در بر دارد که مجبور نیستیم هر بار آنها را به خاطر بیاوریم. موارد زیر بخشی از روتین صبحگاهی من هستند:
شاید برایتان مفید باشد: (روتین تنظیم خواب) ، (روتین صبحگاهی)
استفاده هوشمندانه از زمان یعنی من اوقات اوج و فرود انرژیام را در طول روز شناسایی کنم تا هر کاری را در زمان مناسب خودش انجام دهم. خواندن کتاب نیازمند انرژی زیادی نیست پس لزومی ندارد آن را ابتدای صبح انجام دهم یا نوشتن مقاله نیازمند تمرکز و کار عمیق است به همین خاطر آن را در پرانرژیترین بخش روز انجام میدهم.
شاید برایتان مفید باشد: (چرا نمیتوانیم به کارهایمان برسیم؟ | هشت دلیل اصلی)