امید چیست؟ امید به چی باید داشت؟ اصلا چطور میشود امید داشت؟ شاید ما اساسا امیدْ داشتن را فراموش کردهایم. ما که هستیم؟ به دنبال چه میگردیم؟ چه چیز برای ما ارزش دارد و چه چیز بی ارزش است؟ آیا جواب این سوالها را میدانیم؟ اگر نمیدانیم پس به چه میاندیشیم؟ کجا ایستادهایم؟ جواب این را میدانیم؟ نه جواب این را هم نمیدانیم. ما عناصر پوچی شدهایم که فقط نمیخواهیم این که هستیم باشیم. نه این را میخواهیم نه آنهایی که بودیم و مطمئن باشید که چیزی که خواهیم بود را هم نمیخواهیم، و فقط دنبال چیزی بهتریم. ما حتی فراموش کردهایم بهتر چیست و نمیخواهیم کمی به آن بیاندیشیم! ما قبل از این کجا ایستاده بودیم؟ این را هم نمیدانیم؟ پس چه میدانیم؟ پس چه میخواهیم؟ درست نیست. هیچ چیز درست نیست. ما میخواهیم حرکت کنیم، اما به جایی که نمیدانیم و نمیشناسیم. نه مقصد را میدانیم و نه مسیر را میشناسیم. این بد است، خیلی بد. از جایی نباید شروع کنیم؟ درسته ولی این را هم نمیدانیم که از کجا باید شروع کرد. بگذریم، بیایید کمی با خود صادق باشیم. هیچ کدام نمیدانیم چه میکنیم و چه میخواهیم. شاید بد نباشد کمی توقف کنیم، به اطراف نگاه کنیم، به خودمان و تمام چیزهایی که به همراه داریم بنگریم و خوب که نگاه کردیم بعد فکری به حال خود کنیم. نقشه هم که میخواهیم بزنیم اول باید انتخاب کنیم که کجا هستیم.
