جُستارنویسی، سبکی از نگارش با فاصلۀ نسبتاً مشخص از داستاننویسی، مقالهنویسی و کتابنویسی است. چرا میگویم فاصلۀ «نسبتاً مشخص»؟! برای اینکه مقاله متنی غیرداستانی است که فقط به یک موضوعِ مشخص میپردازد و عمدتاً با معیارهای نوشتههای پژوهشی نوشته میشود؛ و داستان، به ایجاد شخصیتهای خیالی و توضیح روابط شخصیتها، رویدادها و حوادث میپردازد؛ و کتابهای جامع نیز علاوه بر طبقهبندی موضوعی، در ویژگی کمگویی و گزیدهگویی با جُستار متفاوت هستند. در حالی که جُستار عموماً متنی نه چندان بلند و غیرداستانی دربارۀ مفهوم یا رخدادی واقعی است که اگرچه ممکن است داستان یا ساختارِ داستانی را به خدمت میگیرد تا روایتِ نویسنده از موضوع را ارائه کند اما هدفش طرحِ دیدگاهِ شخصی و توجیهِ موضعِ فکری نویسنده است. بنابراین آن چیزی که جستارنویس را از یک داستاننویس و مقالهنویسِ دانشگاهی متمایز میکند، آزاددستی بیشتر نویسنده در بیانِ مستدل دیدگاهِ شخصی خویش است. از اینروست که جستارنویس از برونریزی دیدگاهها، استدلالها، نگاهها و هیجانهایِ شخصیاش نه تنها واهمهای ندارد بلکه این برونریزی سببِ جذابیتِ هر چه بیشترِ نوشتارش میشود. به بیانِ دیگر ، جُستار، حاصل پیوند احساس و منطقِ نویسنده است که از پنجرۀ آن میتوان از دیدگاهِ او به دنیا نگریست. دقیقاً همین ویژگی جستار است که آن را به سبکی جذاب و خواندنی تبدیل میکند. در واقع آن چیزی که برای خواننده جذابیت دارد و به نوعی او را شیفته میکند، نگاهِ جدید نویسنده، همصحبتیِ او و لذت بردن از روایت منحصربه فردِ اوست.
جُستارنویسی و کشفِ حقیقت
هنگامی که در حال خواندن یک مقاله هستیم در واقع داریم با استدلال و منطقِ موجود در آن مقاله به موضوعِ نگاه میکنیم. این«استدلال و منطقِ موجود»، تابعِ چارچوبه و پارادایم فکری دورانِ خاصی است که مقاله در آن نوشته شده است. به عبارتی در خواندن مقاله، نقشِ دوران، در معرفی استدلالها به عنوانِ حقیقت، انکارناپذیر است. این امر سبب میشود که ما گاهی حقایق نسبی و زمانمند را به عنوانِ حقایقِ مطلق و فرا-زمانی در نظر بگیریم و بنابراین هرگز به خود اجازه ندهیم تا در آنها تردید کنیم و استدلالهایشان را موردِ بازبینی قرار دهیم. در داستان از این جهت، وضعیت به مراتب بهتر است؛ چرا که همگان بر این موضوع توافق داریم که داستان، حاصل تخیلِ نویسنده و نه گزارشی صادق از واقعیت است و بنابراین اگرچه داستان هم به مانند مقاله، میتواند منطق و استدلالهایی درونی داشته باشد اما ما در مقام خواننده، داستان را به عنوانِ حقیقتی مطلق و فرا-زمانی در نظر نمیگیریم.
اکنون دقیقا در همین نقطه است که آشنایی با سبکِ «جستارنویسی» رویکرد مطلقگرا و فرازمانی به «حقیقت» را تضعیف میکند و به ما یادآور میشود که آنچه که در مقالات خواندهایم، در نهایت احترام، گاهی تنها نظرِ فرد یا گروهی از افراد است. اما ما، در جایگاه جُستارنویس، میتوانیم در محتوای این مقالات بارها و بارها بازاندیشی و تامل(reflection) کنیم و خود را در این موقعیت پاسخ به این پرسش قرار دهیم: «موضع شخصی ما درباره این مسئله چیست!؟».
انواع جستار
جستارِ روایی: این نوع جستار یک بُنمایه (موتیف) یا نقطۀ مرکزی دارد که کلِ روایت حولِ آن شکل میگیرد و پیش میرود. جستارِ روایی شخصیت، رویداد و گفتوشنود (دیالوگ) دارد، ولی با داستانِ کوتاه متفاوت است. داستانِ کوتاه بر خلافِ جستارِ روایی، بر بنمایهای یکّه و از پیش تعیینشده استوار نیست و با تعلیق و انتظارِ کشف، مخاطب را رها میکند؛ در حالی که در جستار، با پایانِ نوشتار، چیزی برای کشف بیشتر باقی نمیماند.
- جُستارِ عِلّی-معلولی : جستاری است که در آن ابتدا دلایل/علل یک اتفاق بررسی میشوند و سپس نتایج/معلولهای آن دلایل/ علل بیان میشوند. این نوع جستار هم به صورتِ مستقل نوشته میشود و هم در دلِ انواع دیگر جستار قرار میگیرد. عموماً در نوشتارهایِ علمی و دانشگاهی، از این نوع جُستار برای سازماندهی مطلب استفاده میکنند.
جُستار مقایسه و تضاد: جستاری است که نویسنده هنگام بهکارگیری «مقایسه» در نوشتار خود، عناصر مشابه و/یا عناصر «متضاد» را بررسی میکند. بنابراین در جُستارِ «مقایسه و تضاد»، دو موضوع از طریق مقایسه تشابه یا تضاد تضاد، یا هر دو، تحلیل میشوند. برای بهتر نوشتن چنین جُستاری، ابتدا لازم است دو یا چند موضوع که باهم ارتباطی معنادار دارند، انتخاب شوند. در این نوع جستار، بیانِ بدیهیات فایدهای ندارد، بلکه نویسنده تفاوتهای نامحسوس یا شباهتهای غیرمنتظره را نشان میدهد.
جستار استدلالی : جستاری است که نویسنده در آن برهانهایی از هر دو سوی یک مسألۀ مناقشهای را بیان میکند. در جُستار استدلالی ممکن است هر دو دسته برهان، یا با وزندهی یکسان بیان شوند یا اینکه دیدگاهِ یک سوی مناقشه با استدلالِ قویتری بیان شود. مقدماتِ لازم برای نگارش جُستار استدلالی از جستار توضیحی بیشتر است. نویسنده در این نوع جستار نیازمند تحقیقاتِ مفصلتری نسبت به جستارِ توضیحی است.
جستارِ توضیحی: جستاری است به منظور فهماندن ایدهای به مخاطب. در آن از تعاریف کوتاه و جامع استفاده میشود و همچنین ایده ارزیابی یا حتی با استدلال اثباتِ میشود. نویسنده میتواند از شیوههایی چون تصویرسازی و تفسیر نیز بهره گیرد.
جستار انتقادی: جستاری است که در آن نویسنده متنی را ارزیابی، تحلیل و یا تفسیر میکند. نویسنده در این نوع جستار با ذکرِ شواهد و بیانِ دلایل، تلاش میکند درونمایهها یا ایدههای نهفته در متن را کشف و آشکار نماید.