طبق نمودار زیر:
مدیران نسبت به کارمندان بیشتر احساس انرژی، اشتیاق و خوشحالی میکنند، و کمتر راحت هستند.
کارمندان نسب به مدیران کمتر احساس استرس و آزردگی میکنند و بیشتر ناراحت هستند.
پس کارکنان یک سازمان باید نسبت به کم و کاستی احساسات در رولها، آن ها را در یکدیگر تقویت کنند.
بر فرض مثال:
کارمندان نیاز به برانگیختگی حس اشتیاق دارند، با اعطای سهامی از پروژه به آن ها میتوان اشتیاق آن ها را تضمین کرد.
مدیران دچار استرس بیشتری میشوند، حرف زدن باعث کاهش استرس میشود، پس کارکنان بیشتر باید شنونده خوبی باشند.
کارمندان به نسبت انرژی کمتری دارند، با دادن پروموشن های شغلی، مرخصی های اجباری و اردو ها، انرژی رو به کارمندان تزریق کنید.
مدیران کمتر احساس راحتی دارند، برگزاری جشن برای رسیدن به یک پیشرفت حاصله، مدیران رو به وجد میاره.
مجموعه تقویت این احساسات، کل تیم رو به یک سینرژی (هم افزایی) میرسونه که پیشرفت سازمان رو به صورت تصاعدی افزایش میده. البته تقویت این احساسات به صورت فردی هم قابل انجام هست. مثلا کارمندی که انرژی نداره میتونه از میانبر های زیادی برای تزریق این انرژی برای خودش استفاده کنه. از کوچکترین چیز مثله نوشیدن یک فنجان قهوه تا ورزش و سلامت جسمانی.