من همیشه از معرفی کتاب خوشم نمی آید ؛ یعنی همیشه به آن اعتقاد ندارم .
فکر می کنم اگر کسی قرار باشد به من کتاب معرفی کند باید من را بشناسد و بداند چه کتابی به درد کجای زندگی من می خورد .
یا اگر قرار باشد کسی کتابی را به شکل عمومی معرفی کند ، باید قبلش توضیح دهد که کتاب قرار است چه خلأ هایی از مخاطب را پر کند . مردم که ذهنشان را از سر راه نیاورده اند . یک نسخه را هم نمی توان برای همه پیچید .
ولی شاید هم بشود پیچید . بعضی کتاب ها برای بیشتر آدم ها می توانند خوب باشند . از آن جهت که ما آدم ها ویژگی های مشترک زیاد داریم یا در دسته ها و گروه هایی با ویژگی های مشترک وجود داریم ... (چقدر زود تغییر عقیده دادم !)
بگذریم ، این صغری و کبری ها را چیدم تا کتابی را به محضرتان معرفی کنم . کتابی که فکر میکنم برای اکثر آدم بزرگ ها مناسب باشد .
سال پیش همین روز های ماه مبارک رمضان بود که این کتاب به دستم رسید و خواندنش را شروع کردم . گفتم امسال به مناسبت سالگرد آشنایی ام با آن ، شما را هم را آن آشنا کنم ، شاید مثل سال گذشته ی من ماه مبارک قشنگ تری را سپری کنید . (ان شاالله)
من از حدود هفده یا هجده سالگی ام با مفاهیمی مثل تعلق و وابستگی ، دوست داشتن و دوست نداشتن و چیز هایی از این دست ، خیلی درگیر بودم . اینکه رویکرد اسلام در این خصوص چیست ؟
اصلا من چه چیز هایی را باید دوست بدارم یا ندارم ؟
دوست داشتن آنچه در دنیاست مانع دوست داشتن خداوند می شود یا نه ؟
وابستگی های ما به آنچه که در این دنیا محبوب ماست ، در چه صورت می تواند ما را زمین بزند ؟
و خیلی سؤالات عجیب و غریب دیگر .
برای همین هم ، همینکه اسم این کتاب را دیدم احساس کردم یکی از حلقه های گم شده ی زنجیر زندگی ام را پیدا کرده ام . «تعلق» ، کتابی با موضوع اخلاقی ، از آیت الله حائری شیرازی (ره) .
[ پیر مردی با محاسن سفید که گاهی طبق سنت ، آن ها را با حنا رنگ می کرد . ایشان را در طول حیاتشان به کرّات در تلوزیون دیده بودم اما پای حرفشان نمی نشستم . بعده ها که گفتار هایشان را به صورت مکتوب خواندم ، به معنی واقعی کلمه حکمت جاری در کلامشان را حس کردم . ]
و خوب اصل مطلب ؛ کتاب تعلق را ، همانطور که در تصویر زیر آمده ، مشاهده می کنید :
بعد از خواندن این مجموعه ، آدم می تواند تا حدودی دل بستگی هایش را سر و سامان بدهد و اصل آرزو و دل بستگی اش را در چیزی قرار دهد که نه تنها هست ، بلکه همیشه هست . به قول سعدی :
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی !
من معمولاً هر کتاب را یک بار بیشتر نمی خوانم ولی شاید امسال مجدداً تعلق را بخوانم .
امیدوارم این کتاب را مطالعه کرده و استفاده کنید :) .
برای تهیه ی این کتاب می توانید به سایت «پاتوق کتاب» مراجعه کنید .
.
پ ن :
تصمیم دارم در طول ماه مبارک یادداشت های کوتاهی در خصوص تدبر در قرآن ، تحت عنوان «یادداشت های تدبری » مشابه اونچه در پست های پیشین هم بود منتشر کنم . ان شاالله که دنبال بفرمایید :) .
اون دو تا یادداشت تدبری هم اینا بودن :