ویرگول
ورودثبت نام
حانیه
حانیه
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

گم شدن





احساس میکنم تو یه کلاف از تظاهر و نمایش های احمقانه غرق شدم

رویا هایی که مال من نیستن

کارایی که هیچ وقت ازم بر نیومده

اولویت هایی که فقط خودمو میکشه پایین

مغزی که پر از فکرای عجیب و غریبه

ذهنی که مدام سرکوفت میزنه و حق هم داره

شادی های الکی که نمره های افتضاحمو زیرش قایم میکنم

ذهنی که با چرت و پرت پر میشه تا فقط کمتر به چیزای اذیت کننده فکر کنه

فرصت هایی که داره از بین میره

اینجا کجاست...؟

ترسفکردرگیری
نوشته های کم جان دختر، خیلی زود در ذهن ناپدید میشدند؛ گویی هرگز وجود نداشته اند.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید