* #دانش_آموزان اجازه داشتند هروقت، حوصله نشستن در #كلاس را نداشتند و يا ناراحتی خاصی داشتند، به #حياط بروند و به استادان هم سفارش كرده بودم تا مانع نشوند. همچنین، گفته بودم در كلاس، می توانند #غذا بخورند و آب بنوشند؛ کلاس های #هنرستان ما، یکی از #موفق ترین و #منظم ترين كلاس ها بود.
** چندی پیش، جمع #سنّت و #مدرنیته رو از نزدیک، مشاهده کردم؛ سوار #تاکسی تلفنی شده بودم؛ راننده، یه پیرمردی بود؛ #بازنشسته یه اداره ای بود؛ گوشی هوشمندشو، داخل کیسه حمام، گذاشته بود!
*** در برخی از جلسات پیشگیری از #مواد_مخدر شرکت می کنم؛ بعضاً، تعداد اینگونه جلسات، خیلی زیاد می شود؛ یک بار، بعد از اتمام جلسه، به یکی از اعضای ارشد شورا گفتم: «یک #معتاد، شاید #اعتیاد به مواد مخدر را ترک کند اما ماها، این جلسات را ترک نخواهیم کرد!!» و چه قدر خندید از ته دل.
**** از مدیران ارشد استان بود؛ می گفت: «از یه کشور دیگه، مهمون داشتیم و من که در اون چند روز، بعضاً در #خانه حضور نداشتم و در #اداره بودم و یا در #جلسات که امکان پاسخ به #تلفن هم نبود، پرسیده بود: این کجاست؟ گفته بودن: در #جلسه.» روز آخر، بهم گفت: «ما را الکل خواهد کشت و شما را جلسات.»
***** همکاری تعریف می کرد؛ می گفت: «مدتی بود #رژیم_غذایی گرفته بودم و چند کیلو، #وزن کم کرده بودم؛ توی خیابون، داشتم قدم می زدم که چند نفر از آشناها که داشتن از کنارم رد می شدن، حرفایی بینشون رد و بدل شد که من هم شنیدم؛ به همدیگه می گفتن: «می بینی؛ #بیچاره این هم #معتاد شد.» #حرف_مردم
****** #دانشجو که بودم، می خواستم یه درخواست ارفاقی بکنم، یه هفته ای برنامه ریزی می کردم که چه جوری حرفمو به استاد برسونم؟ اما الآن چی؟ دیروز، دوستی رو دیدم؛ داشت مثلاً #پایان_نامه می نوشت؛ گفتم: چیزی نوشته ای؟ گفت: #استاد از خودمونه! عصری، می آد قلیون میوه ای؛ اونجا می بینیم همدیگه رو.
******* وقتی یه معتاد، #هروئین مصرف می کنه یا چیزی شبیه به آن، تولید #دوپامین بالا می ره و لذت آفرین می شه؛ #مغز که تحت تأثیر این لذت قرار گرفته، فریب می خوره و فکر می کنه این سطح بالای دوپامین، طبیعیه؛ لذا با هیچ نصیحتی نمی شه جلوشو گرفت؛ واسه همینه که #نصیحت برای #معتاد تأثیری نداره.
******** در خارج از کشور، به هنگام برگشت در #فرودگاه یا در هر جای دیگه ای، معمولاً #ایرانی جماعت را می شود از حجم بالای خریداش، تشخیص داد تا آنجایی که بعضاً می پرسند: «#فروشگاه دارید در #ایران؟ اینارو برای #فروش می برید؟» #خرید #مصرف_گرایی #برندهای_لباس #خرید_لباس
********* امروز، روز #پژوهش بود؛ پژوهش، در تقویم هم اومده. در این روز، ممکنه برنامه هایی اجراء بشه و از چند نفر #پژوهشگر نمونه هم تقدیر بشه اما بعدش چی؟ مشکل اساسی ما در حوزه پژوهش، اینه که ماها #تحقیق می کنیم؛ اما خیلی خیلی کم منجر به #علم و #عمل و #تولید و #صنعت و #ثروت و #سرمایه می شن.
********** امروز یه نفر داشت با یه ژستی و با یه غرور و تفاخری! به سیگارش، پک می زد؛ بهش گفتم: یه چیزی می گم؛ ناراحت نشی؛ سیگارو باید همراه با حقارت مصرف کرد نه همراه با افتخار؛ چون شما و امثال شما، واسه خاطر مشکلاتتون که نتونسته اید حلش کنین، به #سیگار پناه برده اید؛ این که دیگه پز نداره.