ویرگول
ورودثبت نام
Hasan Farhad
Hasan Farhad
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

3 رای برای شناخت بهتر احساساتمان در محیط کار


تعامل موثر با احساسات، مهارتی کلیدی در مدیریت است.

شناخت احساساتمان (آنچه که روانشناسان به آن برچسب زدن بر روی احساسات (labeling) می‌گویند) یکی از اولین گام‌های مهم در تعامل صحیح و موثر با احساسات است. اما این کار بسیار دشوار است.

اغلب ما دقیقا نمیدانیم که چه احساسی داریم!

و اکثرا اسمی که برای احساساتمان در نظر می‌گیریم با آنچه در واقعیت هست متفاوت بوده و درواقع label صحیح را متوجه نشده‌ایم!

دلایل این سختی زیاد هست، مثلا:

  • ما در طی زندگی آموزش دیده‌ایم که احساسات قوی خود را سرکوب کنیم؛ یعنی احساسات قوی‌مان را بروز ندهیم! (سرکوبی احساسات جزو مکانیزم‌های دفاعی هست).
  • تعارض بین قوانین اجتماعی و سازمانی با آنچه که عنوان می‌شوند، مانند عدم وجود نگاه جنسیتی در محیط کار که یک ارزش هست اما واقعیت چیز دیگری است.
  • عدم توانایی توصیف صحیح احساساتمان.

بیایید با چند مثال در محیط کار موضوع را شفاف‌تر کنیم:

1- مهسا و امین (مدیر بالاسری مهسا) جلسه‌ای کاری دارند که در آن تمام‌وقت مهسا در حال بیان مواردی هست که باعث می‌شوند مهسا در حال انفجار باشد! هر بار که امین حرف مهسا را قطع می‌کند، مهسا مجدد یادآوری میکند افرادی که در پروژه شکست خورده او بودند چه نقشی داشتند! مهسا خیلی ناراحت هست!

2- حمید وقتی به خانه برمی‌گردد، کتش را در می‌آورد، برای لحظه‌ای به یک گوشه خیره شده و آه میکشد! پرستو (همسر حمید): "حمید همه چیز اوکی هست؟!"

حمید: "من فقط استرس دارم! کارام زیاده."

و لبتابش را باز می‌کند تا گزارشش را تمام کند.


خشم و استرس، دو نوع از احساساتی است که به وفور در محیط کار مشاهده می‌شود. با این حال این دو یکسری نشانه‌های ظاهری دارند که برای شناخت دقیق و صحیح‌تر آنها باید به آنها بپردازیم. بنابراین ما باید با شیوه‌های شفاف‌تر و دقیق‌تر توضیح دهیم تا با ایجاد یک قابلیت انتقادی (critical capability)، سطح بالاتری از چابکی عاطفی (emotional agility) ایجاد کنیم که ما را قادر می‌سازد تا با خودمان و جهان پیرامون موفق‌تر تعامل کنیم.

بله، مهسا ممکن است عصبی باشد، اما اگر او ناراحت باشد چطور؟ ناراحت از اینکه پروژه‌اش شکست خورده، و شاید مهسا دلواپس این هست که شکست او در این پروژه منجر به بیکار شدنش شود. وقتی امین مدام حرف او را قطع می‌کند ممکن است احساس اضطراب مهسا کاملا قابل توجیه باشد!

چرا پروژه انجام نشد؟ و حالا چه کار می‌کنی؟ همه این موارد احساس اضطراب و ناراحتی مهسا را بیشتر برافروخته می‌کند، اما نباید فراموش کرد که مهسا و امین هم احساسات جداگانه‌ای دارند که باید شناسایی شوند.

و اگر پشت احساس استرس حمید این حقیقت نهفته باشد که شاید گمان می‌کند در مسیر شغلی صحیح قرار نگرفته چطور؟ قبلا روزهای زیادی بودند که احساس لذت از زندگی داشت، اما چرا دیگر از آن روزها خبری نیست؟ او واقعا استرس دارد اما در پشت این استرس چه چیزی نهفته شده است؟

3 رای برای شناخت بهتر احساساتمان در محیط کار
3 رای برای شناخت بهتر احساساتمان در محیط کار

این سوالات یک دنیای پرس و جو و پاسخ بالقوه را برای مهسا و امین باز می‌کند. مثل آنها، ما هم نیاز به واژگان خیلی بیشتری برای بیان احساسات، نه فقط به منظور شناخت دقیق‌تر، بلکه به این دلیل که تشخیص نادرست احساسات، باعث می‌شود ما به احساساتمان نادرست پاسخ دهیم. اگر ما فکر می‌کنیم که باید به «خشم» توجه کنیم، رویکرد متفاوتی نسبت به این داریم که ما در حال تحمل ناامیدی یا اضطراب هستیم یا ممکن است همه آنها را نادیده بگیریم.

این موضوع زمانی خودش را نشان میدهد که ما به احساسات خودمان اعتراف نمیکنیم و آنها را درست هدایت نمیکنیم! آنها (احساساتمان) با کیفیت کمتری خودشان را نشان میدهند و دارای علایم فیزیکی (جسمی) بیشتری مانند سردردهای ادامه دار خواهند بود. اجتناب و جلوگیری از احساسات برای ما هزینه بالایی خواهند داشت.

نداشتن ادبیات صحیح که احساسات را نشان میدهد به ما اجازه خواهد داد تا مسأله اصلی را نبینیم که منجر به این می‌شود که تجربه ناصحیح و هزینه بالای این عدم درک صحیح را پرداخت کنیم. درک صحیح تر و واضح تر داشته باشیم و نقشه راهی برای حل مشکل ایجاد کنیم.

در ادامه به سه ​​راه برای به دست آوردن حس دقیق و صحیح از احساسات اشاره خواهیم کرد:

1) واژگان احساسی خود را گسترش دهیم

2) قدرت احساسات را در نظر بگیریم

3) آنها (احساسات) را بنویسیم

اگر این نوشته به برایتان مفید هست نسخه کامل آن را در این آدرس مطالعه کنید.

در مورد احساساتتان بنویسید!
در مورد احساساتتان بنویسید!
مدیریتاحساساتکار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید