مرکز فرهنگی شهر کتاب چند پرسش کوتاه دربارهی کتاب خواندن و انس با کتاب با نویسندگان و دیگر صاحبنظران اهل فرهنگ مطرح کرده است تا از کتابها، نویسندگان و شخصیتهای داستانی محبوبشان بگویند. بهتدریج این پاسخها در اختیار مخاطبان عزیز قرار میگیرد.
پاسخهای سیدحسن اسلامیاردکانی استاد دانشگاه ادیان و مذاهب و نویسندهی آثاری چون شبيهسازى انسانى از ديدگاه آيين كاتولیک و اسلام، دروغ مصحلتآمیز؛ بحثى در مفهوم و گستره آن، انتقاد و انتقادپذيرى و ...
در پی خواهد آمد:
چه کتابهایی را قبل از خواب میخوانید؟
معمولا قبل از خواب کتابهایی را میخوانم که پیشتر خواندهام و یا قصدم مرور آنها است. برای مثال، اخیراً کتاب ادیسه هومر را که سالها پیش خوانده بودم، بازخوانی کردم و یادداشتی هم درباره آن به نام «اُدیسه: همانندی با خدایان» را نوشتم و منتشر کردم. همچنین به تازگی کتاب ایلیاد را تمام کردم و امیدوارم به زودی یادداشتی درباره آن منتشر کنم.
آخرین کتاب بینظیری که خواندید چه بود؟
پاسخ به این سؤال دشوار است. من خیلی «آخرین کتاب»! خواندهام و میخوانم. صفت «بینظیر» کار را ناممکن میکند. اما کتاب بهترینهای زندگی: دریچهای به سوی امور به راستی مهم، نوشته توماس هرکا (ترجمه شقایق محمدزاده، ویراسته مصطفی ملکیان، تهران، نگاه معاصر، 1396، 239 صفحه) برایم بسیار دلچسب بود. اصولاً نوشتهها و دیدگاه این فیلسوف کانادایی را دوست دارم.
کتاب کلاسیک مورد علاقهتان چیست؟
مثنوی مولانا و منطق الطیر عطار.
کدام رماننویس، نمایشنامهنویس، منتقد، روزنامهنگار و یا شاعر را در حال حاضر بیش از همه تحسین میکنید؟
کارهای آقای عباس عبدی را در عرصه روزنامهنگاری، ایوان کلیما و میلان کوندرا در عرصه رمان و شاملو و شفیعی کدکنی را در عرصه شعر میپسندم.
به نظر چه کسی درباره کتابتان بیشتر از همه اعتماد دارید؟
برایم نظر همه منتقدان محترم است و آنها را بررسی میکنم. اما در این میان به نظر پسرم که بیرحمانه و با صراحت درباره همه نوشتههایم بیپرده سخن میگوید و ضعف و نقصش را آشکار میکند و هنگام بحث نسبتش را با من یکسره فراموش میکند، توجه میکنم.
چه زمانی کتاب میخوانید؟
هر گاه در حال تدریس، نوشتن، گفتگو، رفت آمد، دیدن فیلم، و ورزش نباشم، کتاب میخوانم. معمولاً صبح تا ظهر دو سه ساعت و بعد از ظهر به همین میزان و گاه شبها کتاب میخوانم.
چه چیزی بیشتر از همه شما را در ادبیات تحت تاثیر قرار میدهد؟
توان تصویرگری زندگیهای ممکن و پیامدهای آن.
از خواندن چه ژانرهایی بیش از بقیه لذت میبرید؟ و از چه ژانرهایی دوری میکنید؟
جز آثار تخصصی فلسفی و اخلاقی، در ادبیات از شعر، ژانر روانشناختی و کارآگاهی لذت میبرم. از آثار جنایی و بلیک دوری میکنم و متناسب با کار و برنامهام به آثار مختلف ناخنک میزنم. به نحوی میتوانم بگوم که کتابباز هستم و از دستمالی کردن آنها لذت میبرم. تقریباً همه کتابها را دوست دارم.
دوست داشتید کدام کتاب را که توسط نویسنده دیگری نوشته شده شما می نوشتید؟
هیچ کتابی که دیگری نوشته است، دوست ندارم من نوشته باشم. به تعبیر شوپنهاور، سبک نویسنده، سیمای او است.
کتابهایتان را چطور دستهبندی میکنید؟
بیشتر موضوعی. البته کتابخانه کوچک من در حدی نیست که نیازمند طبقهبندی خاصی باشد.
آخرین کتابی که به یکی از اعضای خانوادهتان پیشنهاد کردید چه بود؟
فکر میکنم کتاب تفکر سیستمی (دُنلا اچ. مدوز، ترجمه عادل آذر و حامد فلاح تفتی، تهران، دانشگاه امام صادق، 1393، 304 ص) بود. پیشتر این کتاب را به زبان اصلی خوانده بودم. با دخترم درباره سیستم و اهمیت آن گفتگو میکردیم که من پیشنهاد کردم این کتاب را بخواند.
مردم از پیدا کردن چه کتابی در قفسه شما تعجب خواهند کرد؟
تنوع کتابهای من برای برخی ممکن است شگفتانگیز باشد. مثلاً دیدن آثار کانت در کنار کتابهای فیزیولوژی ورزشی.
قهرمان داستانی مورد علاقهتان و شخصیت منفی مورد علاقهتان کیست؟
شخصیت شرلوک هلمز و دقت نظر و قدرت استنتاج او برایم جالب است. هیچ شخصیت منفی مورد علاقهام نیست.
در زمان کودکی چه نوع خوانندهای بودید؟ چه کتابهای کودکانه و چه نویسندگانی برای شما جذاب بودند؟
من از کودکی پرخوان و انبوه خوان بودم. کسی نبود راهنمایم باشد و بگوید چه بخوان و چه نخوان. در نتیجه، من به تعبیر شاملو «همچون پونه خودرویی» روییدم. آثار پلیسی را دوست داشتم و مجلات هفتگی کیهان بچهها و اطلاعات دختران و پسران را با ولع میخواندم و باز هر چه دستم میرسید. تا مدتها در یک کتابفروشی معتبر میرفتم، خیلی شیک بود و ویترین زیبایی داشت، یکی از کتابهایی که همیشه نظرم را جلب میکرد، «فرار از مدرسه» زرین کوب بود. نه جرأت داخل شدن به آن کتابفروشی را داشتم و نه پرسش از محتوای این کتاب را. تا مدتها نتوانستم این معما را حل کنم که مگر فرار از مدرسه هم نیازمند کتاب است!
اگر قرار باشد یک شام تدارک ببینید از بین سه نویسندهای که در قید حیات هستند و آنها که نیستند کدام را انتخاب میکنید؟
مرحوم عبد الحسین زرین کوب را برای گستره نظر و قدرت تتبعش، استاد مصطفی ملکیان را برای مصاحبت شیرینش و استاد محمد رضا شفیعی کدکنی را برای دقت تاریخیش در ادبیات عرفانی ما.
آیا آخرین کتابی را که قبل از آنکه تمامش کنید کنار گذاشتهاید، به یاد دارید؟
تجربه زیادی از این کار داشتهام و حاصلش مقالهای است که نوشتم به نام «کتاب نخواندن با وجدان آرام» و در آن سعی کردم معیارهایی به دست بدهم تا بتوان از خواندن برخی کتابها یکسره دوری کرد. به همین دلیل اگر کتابی دست بگیرم، معمولاً خواندنی است و به احتمال قوی تا صفحه پایانش را خواهم خواند.
دوست دارید چه کسی زندگینامه شما را بنویسد؟
خودم. به گفته برتولت برشت: «خوب است هر کس مورخ خود باشد. در این صورت، با دقت بیشتر و خواسته های پرارجتری زندگی میکند». ممکن است زندگینامهای که مینویسم بسیار سوگیرانه باشد، اما شناختم از خودم احتمالاً از دیگران بیشتر است و بهتر میتوانم دلایل انتخابهایم را در زندگی توضیح بدهم. دیگران معمولاً از قسمت پنهان یخ وجودی ما بیخبرند و آنچه به اصطلاح «عینیت» یا «بیطرفی» قلمداد میشود این کاستی را جبران نمیکند. برای همین خودم زندگینامههای خودنوشت را بسیار دوست دارم، مانند زندگینامههای راسل و یاسپرس.
میخواهید در آینده چه کتابی بخوانید؟
چند کتاب را کنار گذاشتهام برای این کار و البته خواندن هر یک متفاوت است. تصمیم دارم نرمک نرمک، کتاب مقدمه ابن خلدون را، که بارها تکه تکه خواندهام، کامل بخوانم. همچنین میخواهم کتاب بهای حقیقت: چگونه پول بر هنجارهای علم تأثیر میگذارد، که تازه منتشر شده است، مطالعه کنم و احتمالاً چیزکی درباره آن بنویسم. و البته این فهرست ساعت به ساعت طولانیتر میشود.
http://www.bookcity.org/detail/22539/root/speak