موسیقَندِگی

این پست به صورت بداهه با وایب این موسیقی نوشته شده:

دلم میخواد فقط بالشتمو بگیرم بغلم و بخوابم

میدونی؟میخوام فرار کنم

از این دنیا

از مشقام

از مدرسه ام

میخوام یه چیزی باشه که باعث شه هیچی رو حس نکنم

یه چیز تسکین بخش

مثل خواب

مثل رویا

یه جایی که بتونم فارغ از هرچیزی که وجود داره لبخند بزنم

دردی وجود نداشته باشه

دنبال هزاران چیز رفتم

زیر هر سنگی رو سرک کشیدم

هیچکدومش مثل رویا دیدن درمان نیست

جایی که خیال، تورو در آغوش میگیره و نمیذاره بفهمی واقعی نیست

پس میذارم آهنگ پلی بشه

میذارم صداش باعث بشه درونم روشن بشه

میذارم گرمای پتو توی پوستم فرو بره

میذارم پنبه های بالشت گونه مو نوازش کنن

میذارم رویا منو در آغوش بگیره

مهم نیست اگه فردا قراره امتحان داشته باشم و هیچی نخوندم

مهم نیست اگه زندگیم حوصله سر بر و یکنواخت شده

میخوام توی تصوراتم زندگی کنم

توی خواب

توی رویا

جایی که بتونم روی ابر ها راه برم

روی آب بدوئم

از پنجره بپرم پایین و نیفتم

دست کنم لای موهای فرفری ویلبر :)

روی خورشید قدم بزنم

یه روز رو ماه زندگی کنم

با اکیپ رفقام توی آسانسور گیر بیفتیم

با کسی قرار بذارم که وجود نداره

بتونم هرجوری میخوام باشم

برادر بزرگترم منو دست بندازه

من بخندم

میخوام وجود نداشته باشم

نمیخوام تو واقعیت خوشبخت باشم

نمیخوام زندگیم بهشت باشه

این بهشت منه

رویا

ممنون که هستی :))

پ.ن1:وقتی خوابت میاد، دلت برای رویا دیدن تنگ شده و همزمان رگ عشقتم زده بالا?

پ.ن2:اگه رویا یه آدم بود صداش شبیه این یارو بود :))

همین دیگه

شبتون به خیر

رویاهای سبز رنگ ببینین??