پژوهشگران نقشهیِ ۱۳ هیجان مهم را که هنگام گوشسپردن به موسیقی در ما برانگیخته میشوند، رسم کردهاند.
نویسنده: یاسمین انور
۱۷ ژانویهیِ ۲۰۲۰، مجلهیِ نیکیِ بزرگتر، دانشگاه برکلی، کالیفرنیا
مترجم: دکتر حسن رضایی بحرآباد
گروه علمی حکمت زندگی
پژوهشگران دانشگاه یو.سی.برکلی نظرات بیش از ۲۵۰۰ نفر را در کشورهای آمریکا و چین بررسی کردهاند تا ببینند واکنشهای هیجانی آنها به هزاران قطعه موسیقی در سبکهای مختلف، از جمله راک، فولکلور، جاز، کلاسیک، مارش، موسیقی تجربی و هِویمتال، چهگونه است.
نتیجهیِ این آزمایش چه بود؟ تجربهیِ ذهنی موسیقی در میان [افراد] فرهنگهای مختلف را میتوان در قالب نقشهای با حداقل ۱۳ نوع احساس عمده ترسیم کرد. این احساسات (هیجانات) عبارت اند از: سرگرمی (amusement)، شادی (joy)، لذتگرایی تنانه (اروتیسیسم، eroticism)، زیبایی (beauty)، آرَمِیدگی (relaxation)، غم (sadness)، خیالپروری (dreaminess)، پیروزی و کامیابی (triumph)، اضطراب (anxiety)، وحشت (scariness)، رنجش و عصبانیت (annoyance)، اعتراض و عصیان (defiance)، و احساسِ سرِ شوق آمدن (feeling pumped up).
آلن کاون،دانشجوی دکترای علوم اعصاب دانشگاه برکلی و پژوهشگر ارشد این مطالعه، میگوید: «یک مجموعهیِ موسیقی گلچینشده را تصور کنید که بر مبنای هیجانات و ترکیب احساسهایی که بر اثر شنیدن هر آهنگ به وجود میآیند سازماندهی شود. این اساساً همان کاری است که مطالعهیِ ما انجام داده است».
این یافتهها اخیراً در مجلهیِ گزارش آکادمی ملی علوم منتشر شده است.
دَشِر کِلتنِر (نویسندهیِ ارشد این مطالعه و استاد روانشناسی دانشگاه یو.سی.برکلی و مدیر بنیانگذاری مرکز نیکی بزرگتر) میگوید: «ما با دقت بسیار، بزرگترین مجموعهیِ هیجاناتی را که مردم سراسر جهان از طریق زبان موسیقی احساس میکنند، مستند کردهایم.»
کاون و همکارانش این دادهها را به یک نقشهیِ صوتی تعاملی تبدیل کردهاند که در آن افراد میتوانند با حرکتدادن مکاننما روی نقشه هرکدام از هزاران قطعهیِ موسیقی را که در این نقشه وجود دارد انتخاب کنند و گوشدهند. یکی از چیزهایی که این نقشهیِ صوتی به آنان میگوید این است که آیا واکنشهای هیجانی آنها حین گوشدادن به یک موسیقی، با نحوهیِ واکنش سایر مردم از فرهنگهای مختلف وقتی که آن قطعه را میشوند مطابقت دارد یا خیر.
این یافتههای پژوهشی دامنهیِ کاربردی بالقوه متنوعی دارند؛ از اثرگذاشتن بر درمانهای روانشناختی و روانپزشکی که برای برانگیختن احساسهای معین در افراد طراحی شدهاند گرفته، تا کمک به سرویسهای پخش زندهیِ موسیقی مانند Spotify برای تنظیم الگوریتمهای خود در جهت برآوردن نیازهای شنیداری یا تنظیم خُلق مخاطبانشان.
درحالیکه شرکتکنندگان در هر دو پژوهش در ایالات متحده و چین هنگام شنیدن موسیقی هیجانات مشابهی را در خود شناسایی کردند ـــ مانند احساس ترس هنگام شنیدن موسیقی متن فیلم آروارهها (ساختهیِ استیون اسپیلبرگ ۱۹۷۵) ـــ ولی آنها در مورد اینکه آیا آن هیجانات باعث شد احساس خوبی داشته باشند یا احساس بدی داشته باشند اختلافنظر داشتند.
کاون با اشاره به اینکه ارزشهای مثبت و منفی (که در اصطلاح روانشناسی [نظریهیِ گِشتالت] به عنوان «جاذبه» (valence) شناخته میشوند) به میزان بیشتری بخشی از خصوصیات فرهنگی هستند، میگوید: «افرادی از فرهنگهای مختلف میتوانند بر سر این توافق کنند که یک آهنگ مثلاً خشمآلود یا دردناک است، اما میتوانند در اینکه این احساس (یعنی خشم یا درد) مثبت یا منفی است اختلاف داشته باشند».
شرکت کنندگانی که از فرهنگهای گوناگون در این مطالعه شرکت کرده بودند بیشتر در مورد ویژگیهای هیجانی عام اصوات موسیقی، مانند خشم، شادی و رنجش یا عصبانیت توافق داشتند. اما نظرات آنها دربارهیِ سطح «برانگیختگی» یعنی میزان تحریک یا آرامشی که توسط یک قطعهیِ موسیقی ایجاد میشد متفاوت بود.
برای این مطالعه بیش از ۲۵۰۰ نفر از مردم ایالات متحده و چین به صورت آنلاین جذب شدند. از این داوطلبان خواسته شد هزاران موزیک ویدئو را در شبکهیِ یوتیوب با دقت بررسی کرده و بگویند هرکدام از این موسیقیها چه هیجانات مختلفی را در آنها برانگیخته میکند. سپس پژوهشگران با بهرهگیری از این موسیقیها، مجموعهای از کلیپهای صوتی را برای استفاده در آزمایشهای [بعدیِ] خود ساختند.
در مرحلهیِ بعدی، نزدیک به ۲۰۰۰ شرکتکننده در مطالعه در ایالات متحده و چین هرکدام حدود ۴۰ نمونهیِ موسیقی را براساس ۲۸ دستهیِ مختلف از هیجانات، و همچنین بر اساس مقیاس مثبت و منفی و میزان برانگیختگی ارزیابی کردند.
محققان با استفاده از تجزیه و تحلیل آماری، به ۱۳ دستهیِ کلی از تجربیات رسیدند که در میان فرهنگهای گوناگون وجود داشتند و با احساسات خاصی مانند «افسردگی» یا «خیالپردازی» مطابقت داشتند.
برای اطمینان از صحت و دقت این یافتهها، در آزمایش دوم، نزدیک به ۱۰۰۰ نفر از ایالات متحده و چین بیش از ۳۰۰ نمونهیِ دیگر موسیقی غربی و موسیقی سنتی چینی را، که به طور خاص برای ایجاد نوسانات در جاذبه و برانگیختگی در نظر گرفته شده بودند، ارزیابی و رتبهبندی کردند. پاسخ آنها آن ۱۳ دسته [از هیجانات] را تأیید کرد.
سمفونی «چهار فصل» ویوالدی باعث شد مردم احساس انرژیگرفتن کنند. آهنگ «Rock the Casbah» از گروه راک Clash آنها را سرِ شوق آورد. آهنگ «بیایید با هم بمانیم» از الگرین لذت تنانه را برمیانگیخت، و قطعهیِ «جایی در بالای رنگین کمان» ساختهیِ اسرائیل کاماکاویوواولی برایشان شادی به همراه داشت.
در این میان، آنها به موسیقی هِویمتال (heavy metal) به شدت به عنوان یک موسیقی عصیانگر و معترض نگاه میکردند؛ و موسیقی صحنهیِ دوشگرفتن فیلم «روانی» (ساختهیِ آلفرد هیچکاک) باعث برانگیختن ترس و وحشت در آنها میشد؛ درست همانطور که آهنگساز آن فیلم چنین قصدی داشت.
محققان اذعان میکنند که برخی از این ارتباطات [میان یک قطعهیِ موسیقی و هیجانات خاص] ممکن است بر اساس زمینهای باشد که شرکتکنندگان قبلاً یک قطعهیِ خاص موسیقی را در آن شنیده بودند، مثلاً در یک فیلم سینمایی یا یک ویدئو در یوتیوب. اما البته این قضیه در مورد موسیقی سنتی چینی که این یافتهها با آن اعتبارسنجی شدهاند، کمتر اتفاق میافتد.
کاون و کِلتنِر قبلاً مطالعهای انجام دادند كه در آن آنها ۲۷ هیجان مختلف انسان را شناسایی كردند که در پاسخ به كلیپهای ویدئویی برانگیزانندهیِ خاطرات بصری در یوتیوب برانگیخته میشوند. برای کاون که از یک خانوادهیِ اهل موسیقی میآید، مطالعهیِ تأثیرات هیجانی موسیقی در گام پژوهشی بعدی، منطقی به نظر میرسید.
کاون میگوید: «موسیقی یک زبان جهانی است، اما ما همواره به آنچه میگوید و اینکه چهگونه فهم میشود توجه کافی نداریم. ما میخواستیم اولین گام مهم را در جهت حل این معما برداریم که چهگونه موسیقی میتواند بسیاری از هیجانات گوناگون را برانگیزد.»
اصل این مقاله در سایت اخبار برکلی منتشر شده است. مقالهیِ اصلی را بخوانید.
لینک این مقاله در سایت مجلهیِ نیکی بزرگتر: