مؤسسه‌ی حکمت زندگی
مؤسسه‌ی حکمت زندگی
خواندن ۱۲ دقیقه·۴ سال پیش

تعارض خانوادگی طبیعی است. آن‌چه مهم است بازسازی رابطه است.

چه‌گونه در روابط خانوادگی از فضای تنش و قطع رابطه، که اجتناب‌ناپذیر اند، عبور کنیم

نویسنده: دیانا دیوچا
۲۷ اکتبر ۲۰۲۰، مجله‌یِ نیکیِ بزرگتر، دانشگاه برکلی، کالیفرنیا

مترجم: مهین شوروزدی
گروه علمی حکمت زندگی

سه ماه پس از همه‌گیری کرونا، تمایل داشتم دختر ۲۸ ساله‌ام و همسرش را، که در فاصله‌یِ ۲۰۰۰ مایلی ما بودند، ببینم. به دنبال اعتراضات جامعه که هر دوی آنها را برای تهیه‌یِ غذا و پاک‌سازی محلات به خیابانها سوق داد. او یک بحران حاد سلامتی را پشت سر گذاشته بود. آنها با این مشکلات کنار می‌آمدند، اما انباشت چالشها باعث شد حس مادری‌ام بخواهد با آنها ارتباط برقرار کند و از آنها حمایت کند. بنابراین، به همراه همسرم، دختر دیگرم و شوهرش، خانواده‌یِ شش نفره و دو سگ‌مان، در گرمای شرجی تابستان مینیاپولیس، اقامتگاه جدیدی را در داخل خانه‌یِ دخترم تشکیل دادیم.

وقتی وسایلم را جمع کردم، شک و تردیدی به دلم افتاد. ما شش نفر تا به حال زیر یک سقف با هم زندگی نکرده بودیم. آیا من اشتباهی میکنم و همه چیز را به باد میدهم؟ آیا به قول یکی از دوستان «از دهنم در میره» و به‌طور تصادفی حرفی میزنم که دل کسی را به درد بیاورد؟ چند وقت پیش، در یک لحظه‌یِ بی‌احتیاطی ناشی از خستگی، با حرف نسنجیده‌ای به داماد جدیدم توهین کرده بودم. او به حق صدمه دید و یک نامه‌یِ طولانی و یک تماس تلفنی طول کشید تا ما را به رابطه‌یِ قبلی برگرداند.

من و خواهر و برادرانم در یک جور ازهم‌گسیختگی رابطه که ناشی از مشکلات ازدواج پدر و مادرم بود بزرگ شده بودیم. درگیری همیشگی آنها اختلاف و تفرقه را در همه‌یِ افراد اطراف‌شان ایجاد کرده بود. من سخت تلاش کردم تا با همسر و فرزندانم یک فضای خانوادگی متفاوت و مثبت ایجاد کنم. خاطرات بد قدیمی مرا آزار میدادند، و من نمیخواستم این رابطه‌یِ خوب را خراب کنم.

با این حال، تحقیقات نشان میدهد که واقع‌بینانه، ممکن، و حتی سالم نیست که انتظار داشته باشیم روابط‌مان همیشه دوستانه باشد. آن‌چه از علم تکامل و تحقیقات در مورد خانواده‌ها میدانیم حاکی از آن است که اختلافات رخ خواهند داد ـــ و آن‌چه بیشتر اهمیت دارد نحوه‌یِ پاسخ‌گویی ما به آنها است. با توجه به این‌که بسیاری از خانواده‌ها در شرایط کنونی بیش از هر زمان دیگری با یکدیگر وقت میگذرانند، فرصتهای زیادی برای تنش و احساسات آزاردهنده وجود دارد. این لحظات همچنین دعوتهای فراوانی برای پیوند مجدد ارائه میدهند.

گسست رابطه‌ها یک واقعیت در زندگی است

اد ترونیکِ پژوهشگر، به همراه همکارش آندرو جیانینو ، تعداد دفعات هماهنگی نوزادان و مراقبان با یکدیگر را محاسبه کردند. (هماهنگی یک ریتم رفت و برگشت در تعامل است که در آن طرفین رابطه عواطف مثبت را به اشتراک میگذارند.) آنها دریافتند که به طرز شگفت‌انگیزی این هماهنگی کم است. حتی در دل‌بستگی سالم و ایمن (secure attachment)، مراقبان و نوزادان فقط در ۳۰ درصد از مواقع هماهنگ هستند. در ۷۰ درصد دیگر مواقع آنها ناهماهنگ اند، از همگام‌بودگی خارج شده‌اند، یا در حال ترمیم و اصلاح رابطه و برگشتن به سمت هم هستند. حتی نوزادان با نگاه، لبخند، اشاره، اعتراض و تماس خود امیدوارانه به دنبال ترمیم رابطه هستند.

ترونیک توضیح میدهد که این عدم‌ تطابق و ترمیم رابطه، بسیار حیاتی است. این دو برای رشد خودتنظیمی، سازگاری با شرایط و تاب‌آوری کودکان مهم اند. از طریق این عدم تطابق ـــ در دوزهای کوچک و قابل‌کنترل ـــ است که نوزادان و بعداً کودکان میفهمند که دنیا کاملاً دنباله‌رو آنها نیست. این در معرض استرسهای کوچک ناشی از احساسات ناخوشایند قرارگرفتن، و به دنبال آن احساسات خوشایندی که همراه با بازسازی یا بازگشت دوباره به رابطه، که دوشادوش هم وجود دارند، تمرینهای مناسبی فراهم میکند تا در تلاطم زندگی قایق خود را در حالت شناور نگه دارند. به بیان دیگر، اگر یک مراقب تمام نیازهای کودک را به طور کامل برآورده کند، در واقع مانع رشد او میشود.

دنیل سیگل، روان‌شناس اعصاب و روان دانشگاه کالیفرنیا UCLA ، مدیر موسسه‌یِ ذهنیت و نویسنده‌یِ چندین کتاب در مورد عصب‌شناسی بین فردی، میگوید: «ترمیم رابطه‌ها مهمترین اصل فرزندپروری است.»

ترونیک میگوید زندگی مجموعه‌ای از ناهماهنگی، ارتباطات نادرست و عدم تعادل است که به سرعت بازسازی میشود و سپس دوباره دچار ناهماهنگی و پراسترس میشود و دوباره بازسازی میشود. این اتفاق هزاران بار در روز و میلیونها بار در طول سال رخ میدهد.

تحقیقات دیگر نشان میدهد که تعارض و بازسازی رابطه‌یِ کودکان با دوستان‌شان بیشتر از افراد غیر دوست است. تعارضات خواهر و برادرها معروف است؛ و تعارضات بزرگ‌سالان وقتی صاحب فرزند میشوند تشدید میشود. اگر تعارض بین‌فردی نه تنها اجتناب‌ناپذیر که حتا لازم باشد، تنها راهی که میتوانیم روابط مهم را حفظ کنیم این است که در هماهنگ‌کردنِ مجدد ارتباطات و به‌ویژه تمایل به بازسازی رابطه‌های گسسته، بهتر عمل کنیم.

ریک هانسون، روان‌شناس و نویسنده‌یِ چندین کتاب در زمینه‌یِ علوم اعصابِ به‌روزی، میگوید: « میزان ارتباطات ما بستگی دارد به میزان [توانایی‌مان در ] بازسازی روابط‌مان.» وی می‌افزاید: «اما پیشنهاد بازسازی رابطه یکی از شیرینترین، حساسترین و مهمترین انواع ارتباطاتی است که آدمها به یکدیگر ارائه میکنند؛ چون نشاندهنده‌یِ آن است که شما برای آن رابطه ارزش قائل اید.»

تقویت ساختار خانواده

در یک مطالعه‌یِ کوچک در کانادا، محققان بررسی کردند که چه‌گونه والدین کودکان چهار تا هفت ساله روابط خود را با فرزندان تقویت کرده، آسیب زده و یا ترمیم میکنند. والدین گفتند که روابط آنها با فرزندان خود با مبادلات «هم‌سطح» یا برابری‌طلبانه مانند بازی‌کردن با هم، مذاکره، نوبت‌دادن، سازش، تفریح یا به اشتراک گذاشتن صمیمیت روان‌شناختی ـــ به عبارت دیگر، احترام‌گذاشتن و لذت‌بردن از یکدیگر ـــ تقویت میشود. روابط آنها با اتکاء بیش از حد به قدرت و اقتدار، و به‌ویژه با تاکتیکهای سنگ‌اندازی و کارشکنی مانند «برخورد خاموش» (امتناع از برقراری ارتباط با فردی که مایل به برقراری ارتباط است ــــم.) آسیب دید. وقتی گامهای اشتباه برداشته شد، والدین با ابراز اشتیاق و محبت، گفت‌وگو درباره‌یِ آن‌چه اتفاق افتاده، و عذرخواهی، صمیمیت را ترمیم و بازیابی کردند.

این مدل تقویت، آسیب‌رساندن، و بازسازی میتواند به شما کمک کند تا در مورد تعاملات خود فکر کنید. وقتی رابطه‌یِ خانوادگی از قبل مثبت باشد، پایه‌ای از اعتماد و اعتقاد به نیت خیر دیگران وجود دارد، که به همه کمک میکند تا براحتی گسستهای ارتباطی جزئی ترمیم شوند. به همین دلیل، به مراقبت فعالانه از ساختار روابط خانوادگی کمک میکند.

این امر میتواند با فراهم‌کردن سرمایه‌گذاری تعاملات مثبت آغاز شود:

• برای ایجاد فضای بیشتر برای تعمیق روابط یک‌به‌یک‌‌تان، با هر کودکی به طور جداگانه «وقت اختصاصی» سپری کنید. بگذارید او دستور کار را کنترل کند و تصمیم بگیرد که چه مدت با هم میگذرانید.

• با صدای بلند قدردانی کنید، بازخوردهای قدرشناسی را در میان بگذارید و به نقاط مثبت کودکان خود به طور متناوب در طول روز یا هفته توجه کنید.

همچنین مراقب راههای صدمه‌زدن به رابطه باشید. اگر در مورد انگیزه‌های کودک مطمئن نیستید، نیت آنها را در پس رفتارهاشان بررسی کنید و فرض را بر این نگیرید که نیت بدی داشته‌اند. بیانی مانند: «من متوجه شدم که ...» یا «به من بگو چه اتفاقی افتاد ...» یا «و بعد چه اتفاقی افتاد؟» میتواند به شما کمک کند تا شروع کنید به فهم‌کردن یک تجربه‌ از چشم‌انداز کودک.

هنگام صحبت با کودکان، در نظر بگیرید که چه‌گونه ممکن است گفته‌های شما را دریافت کنند. به یاد داشته باشید که کلمات و سکوت وزن دارند؛ کودکان «شمارشگرهای دقیق احساسی» هستند [و برای کسب اطلاعات در مورد میزان ایمنی در خانواده، بسیار به احساسات والدین خود توجه میکنند] و بیش از آن‌که بخواهند سخنان شما را پردازش کنند احساسات شما را میخوانند. اگر تحت تأثیر احساسات یا آسیبهایی هستید که هیچ ارتباطی با آنها ندارد، مراقب باشید که مسئول احساسات خود باشید و قبل از صحبت لحظه‌ای وقت بگذارید تا خود را آرام کنید.

در زمینه‌یِ ارتباط و تفاهم، میتوانید یک فرهنگ خانوادگی ایجاد کنید که در آن، انتظار اختلاف میرود و از ترمیم و بازسازی روابط استقبال میشود:

• به دنبال پیشنهادهای کوچک برای ترمیم روابط باشید. گاهی اوقات آن‌قدر ذهن ما درگیر است که نگاه، حالت بدنی یا عبارتی را در کودک که نشان میدهند آن‌چه آنها واقعاً می خواهند ارتباط دوباره است از دست میدهیم.

• درخواستهایی مانند «من به بازسازی ارتباط نیاز دارم» یا «آیا میتوانیم دوباره از اول شروع کنیم؟» را عادی کنید. ما نیاز داریم بتوانیم دیگران را مطلع سازیم که چه وقت رابطه‌ای آسیب دیده است.

• به همین ترتیب، اگر فکر میکنید ممکن است منجر به آزار یا ناراحتی کسی شده باشید، برگردید و بررسی کنید. شناسایی و جبرانِ زودهنگامِ یک اقدامِ اشتباه میتواند کمک‌کننده باشد.

وقتی از رفتار یکی از اعضای خانواده دل‌خور میشوید، سعی کنید درخواست خود را برای تغییر، به زبان مثبت تنظیم کنید. یعنی به جای گفتن آن‌چه نمیخواهید انجام دهند، آن‌چه میخواهید آنها انجام دهند را بگویید. بیانی مانند: "«من یک درخواست دارم ...» یا «آیا مایلی که ...؟» تعامل را خنثی‌تر نگه میدارد و به گیرنده‌یِ پیام کمک میکند که به جای این که حالت دفاعی بگیرد، توجهش [به اشتباه‌بودن رفتارش] جلب شود.

همچنین میتوانید بازسازی سالم روابط را از افراد اطراف خود الگوبرداری کنید، بنابراین آنها عادی و طبیعی میشوند و کودکان مفیدبودن آنها را در موقعیتهای واقعی میبینند. کودکان وقتی میبینند که بزرگ‌سالان چه‌گونه تعارض را به طور سازنده حل میکنند سود میبرند.

چهار مرحله برای بازسازی صحیح روابط

شکلهای متفاوتی از بازسازی رابطه وجود دارد و بسته به سن و خُلق‌وخوی (مزاج) فرزند شما و میزان جدی‌بودن شکاف رابطه، میتوانند از جهاتی متفاوت باشند.

نوزادان به تماس بدنی و بازیابی عشق و احساس ایمنی نیاز دارند. کودکان بزرگتر به محبت و کلمات بیشتری احتیاج دارند. نوجوانان ممکن است به مکالمات پیچیده‌تری نیاز داشته باشند. سبک تک‌تک فرزندان متفاوت است ـــ بعضی از آنها بیشتر از بقیه به کلمات احتیاج دارند و آن‌چه برای یک کودک مضر است ممکن است کودک دیگر را ناراحت نکند. همچنین، ممکن است سبک شما با سبک کودک مطابقت نداشته باشد، و این شما را ملزم به انعطاف بیشتری میکند.

برخی از اشکالات ناچیز اند و ممکن است فقط نیاز به چک‌کردن داشته باشند، اما زخمهای عمیقتر نیاز به توجه بیشتری دارند. عذرخواهی را با آسیب دیدگی متناسب کنید. آن‌چه مهم است قضاوت شما در مورد میزان آسیب‌دیدن شخص نیست، بل‌که تجربه‌یِ واقعی احساس صدمه توسط کودک است. ممکن است یک بار عذرخواهی کافی باشد، اما برخی از بازسازی‌ها باید در طی زمان مکرراً مورد اعتنا و توجه قرار گیرند تا این رابطه به هم بخیه بخورد. بررسی بعدی این‌که آیا اصلاحیه‌ها مثمرثمر است یا نه، بسیار مفید است.

با این‌که هر بازسازی رابطه‌ای منحصر به فرد است، بازسازی‌های صحیح معمولاً مراحل مشابهی را شامل میشوند.

۱. به خطای خود اذعان کنید. ابتدا سعی کنید صدمه‌ای را که ایجاد کرده اید درک کنید. مهم نیست که غیر عمدی بوده یا دلایل شما چیست. الآن وقت خاموش‌کردن سیستم دفاعی خود و تمرکز برای درک و اسم‌گذاشتن بر درد یا خشم طرف مقابل است.

بعضی اوقات باید صحت درک خود را بررسی کنید. به آرامی شروع کنید: «آیا تو را آزار دادم؟ به من کمک کن تا بفهمم چه‌گونه.» این کار میتواند متواضعانه باشد و مستلزم این است که وقتی دیدگاه طرف مقابل را در نظر میگیریم، با قلبی باز گوش دهیم.

سعی کنید عذرخواهی را با افزودن هرگونه توضیح، مانند سرزنش کودک به دلیل حساس‌بودن یا بد رفتاری یا سزاواربودن آن‌چه اتفاق افتاده، تضعیف نکنید. هرگونه تلاش برای سرپوش‌گذاشتن، کوچک نشان دادن، یا ناچیز‌ شمردن زخم، بازسازی اصیل نیست. کودکان برای تشخیص درستی و اصالت، یک حس قوی دارند. تقلب یا سعی برای غلبه بر آنها کارایی نخواهد داشت.

یک معلم معنوی جمله‌ای قدیمی را به من یادآوری کرد: «اعتراف به وجود زخم است که خار را بیرون می‌آورد.» این همان چیزی است که سرشت انسانی مشترک ما را دوباره به هم پیوند میدهد.

۲. ابراز پشیمانی. در اینجا، یک «متأسفم» صادقانه کافی است.

چیزی به آن اضافه نکنید. به گفته‌یِ هریت لرنرِ درمانگر و نویسنده ، یکی از اشتباهاتی که بزرگ‌سالان مرتکب میشوند، استفاده از یک مؤلفه‌یِ انضباطی است؛ مثلاً: «نذار این اتفاق دوباره بیفته» ، یا «دفعه‌یِ بعد واقعاً میفهمی.» لرنر میگوید این همان چیزی است که کودکان را از یادگرفتن استفاده از عذرخواهی‌کردن‌شان باز میدارد.

عذرخواهی میتواند برای بزرگ‌سالان مشکل باشد. ممکن است احساس تحت فشار بودن داشته باشیم، یا این‌که بترسیم از این‌که قدرت خود را واگذار کنیم. لازم نیست از یک بچه عذرخواهی کنیم، زیرا به عنوان بزرگ‌سال همیشه حق با ما است، درست است؟ البته که نه. اما آسان است که در یک رابطه‌یِ قدرت از بالا به پایین با کودک خود گیر بیفتیم که از حرف خود برگشتن را سخت میکند.

از طرف دیگر، برخی از بزرگ‌سالان ـــ و بنا به اظهار ریک هانسون، مخصوصاً زنان ـــ میتوانند قرار خود را از دست بدهند و در تلاش برای عذرخواهی زیاده‌روی كنند، و بیش از حد تملق کنند یا حتی خیلی سریع باشند. این میتواند عذرخواهی را بیشتر از شخصی که آسیب دیده متوجه خودتان کند. یا میتواند نشانه ای از نیاز به مرزبندی برای خودتان باشد.

برای عذرخواهی فرمول کاملی وجود ندارد، جز این‌که به گونه‌ای ارائه شود که زخم را تصدیق کرده و اشتباه را جبران کند. و راههای متفاوتی برای رسیدن به آن میتواند وجود داشته باشد. خانواده‌یِ ما گاهی اوقات از شوخی «حق با تو بود، من اشتباه میکردم، حق با تو بود، من اشتباه میکردم، حق با تو بود، من اشتباه میکردم» استفاده میکنند تا با شوخی به خطاهای کوچک اعتراف کنند. برخی از عذرخواهی‌ها غیر کلامی است: پدر من وقتی که ۲۰۰۰ مایل را طی کرد تا مرا در آستانه‌یِ تولد بزرگ‌سالی‌ام غافل‌گیر کند، همه‌یِ بی‌توجهی به جشن تولدهای دوران کودکی‌ام را جبران کرد. کلمات نقطه‌یِ قوت او نیستند، اما برنامه‌ریزی، تلاش و آمدنش نوعی بازسازی بود. عذرخواهی میتواند انواع حالات و کیفیتها را به خود اختصاص دهد.

۳. ارائه‌یِ توضیحی مختصر را در نظر داشته باشید. اگر احساس کردید که فرد مقابل آماده‌یِ شنیدن است، میتوانید توضیح مختصری درباره‌یِ دیدگاه خود ارائه دهید، اما احتیاط کنید، زیرا میتواند موقعیت حساس و خطیری باشد. حواس‌تان باشد که چه مقدار کافی است. عذرخواهی بر تجربه‌یِ فرد آسیب‌دیده متمرکز است. اگر توضیح کمک کند، چه بهتر، اما نباید هدف را از بین ببرد. اکنون زمان افزودن بر شکایات شما نیست ـــ این صحبت برای زمان دیگری است.

۴. نیت صادقانه‌یِ خود برای اصلاح شرایط و جلوگیری از تکرار آن را ابراز کنید. به خصوص در ارتباط با یک کودک، سعی کنید در مورد چه‌گونگی پیش‌گیری از اشتباه مشابه در آینده، عینی و ملموس و قابل پی‌گیری باشید. جملاتی مثل «من واقعا تلاش خواهم کرد تا...» و «بیا دوباره بررسی کنیم تا ببینیم که چه احساسی به آدم دست میده...» میتوانند نوعی شروع برای رسیدن به این هدف باشند.

یادتان باشد که خودتان را نیز ببخشایید. این یک روند حساس است. همه‌یِ ما در حال پیش‌رفت هستیم و بزرگ‌سالان هنوز هم در حال رشد هستند. میدانم که خودم این‌گونه هستم.

قبل از دیدار، من و دخترم یک مکالمه‌یِ تلفنی داشتیم. ما هیجان خود را در مورد فرصت نادر برای گذراندن وقت زیاد با هم در میان گذاشتیم. سپس با احتیاط نگرانیهای خود را بیان کردیم.

من گفتم: «من میترسم روی اعصاب هم باشیم.»

او پاسخ داد: «من میترسم که تمام مدت مشغول پخت‌وپز و تمیزکردن باشم.»

بنابراین ما درخصوص جلوگیری از این نقطه‌ضعف‌ها برنامه‌ریزی کردیم. او یک صفحه‌یِ گسترده کامپیوتری از کارهای مربوط به خانه را تهیه میکرد که در آن همه برای نوبت آشپزی و تمیزکردن در آن‌جا ثبت‌نام میکردند و ما در مورد فضای مورد نیاز افراد برای کار و برقراری تماس تلفنی بحث کردیم.

آنگاه نفسی کشیدم و برگی از دفتر دانش [ارتباطات میان‌فردی] را ورق زدم و گفتم: «فکر میکنم باید انتظار داشته باشیم که تعارضاتی بین‌مان اتفاق بیفتد. مهم این است که در آن اوضاع و احوال چه‌گونه عمل خواهیم کرد. عشق در بازسازی رابطه نهفته است.»

این مقاله از یک مقاله‌یِ طولانیتر در وبلاگ دیونا دیوچا (developmentalscience.com) استخراج شده است.


لینک این مقاله در سایت نیکیِ بزرگتر:

Family Conflict Is Normal; It’s the Repair That… (berkeley.edu)


روانشناسیخانوادهتعارض خانوادگیکودکانشادکامی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید