طراحی شهری میتواند بر افسردگی، اضطراب، استرس، و بهروزی شهرنشینان تأثیر بگذارد.
مصاحبهیِ جیل ساتی با لیلا مککی و جنی رو
۲۱ ژانویهیِ۲۰۲۲، مجلهیِ نیکیِ بزرگتر
مترجم: بهروز نوری
گروه علمی حکمت زندگی
بیشتر جهانیان در محیطهای شهری زندگی میکنند و ۸۲ درصد از جمعیت آمریکای شمالی نیز در شهرها زندگی میکنند. با وجود اینکه شهرها میتوانند مکانهای جذابی برای زندگی باشند و فرصتهای شغلی و امکانات تفریحی را برای مردم فراهم کنند، امکان دارد دلتنگکننده و ناسالم نیز باشند.
در واقع، نتایج یک نظرسنجی که اخیراً از شهرداران ۱۲۶ شهر آمریکا صورت گرفته است، نشان داد که اولویت اصلی در همهیِ این شهرها سلامت روان بوده است. اگر اینطور است پس چگونه میتوانیم شهرها را در جهت ارتقاء سلامت روان طراحی کنیم؟
این مسئله موضوع کتاب جدید جنی رو[1] و لیلا مککی[2] است با عنوان: شهرهای سلامتبخش: طراحی شهری در راستای سلامت روان و بهروزی[3].
رو و مککی یافتههای حاصل از دههها تحقیق را درآمیختهاند تا نشان دهند که چگونه عناصر یک محیط فیزیکی بر افرادی که در آن زندگی میکنند تأثیر میگذارند. آنها چارچوبی برای ایجاد یک «شهر سلامتبخش» ایجاد کردهاند که در آن شهرنشینان میتوانند شادتر، سالمتر، و از نظر اجتماعی همبستهتر باشند. مرکز نیکیِ بزرگتر[4] اخیراً با این نویسندگان دربارهیِ کتابشان و آنچه قرار است به طراحان شهری و دیگرانی که میخواهند شهرهای سالمتری خلق کنند، بیاموزد، صحبت کرده است. دیدگاههای آنها همچنین به ما ساکنان شهری یادآوری میکنند که برای بهبود سلامت روان بایستی جویای کدام جنبههای شهری بوده و کدامها را بهبود دهیم.
جیل ساتی[5]: شما در کتابتان از عناصر کلیدی یک محیط شهری سلامتبخش صحبت میکنید. آن عناصر چه هستند؟
لیلا مککی: چارچوب شهر سلامتبخش ما هفت رکن یا مؤلفهیِ مختلف دارد که بر مبنای شواهد علمی طیف واقعاً متنوعی از حوزهها تشکیل شده است ـــ تحقیقات محیط سلامتبخش، روانپزشکی، جغرافیا، معماری، طراحی، برنامهریزی، مهندسی بهداشت عمومی. چیزی که ما بهعنوان عناصر کلیدی شناسایی کردهایم بهقرار زیر است:
«شهر سبز» در مورد قرار دادن مردم در معرض محیطهای طبیعی یا فضای سبز است. تحقیقات به ما نشان میدهند که این کار میتواند افسردگی و استرس را کاهش داده، عملکرد مغز را بهبود بخشیده و به افراد در مدیریت علائم اختلالات اضطرابی، اسکیزوفرنی، اختلال کمتوجهی/بیشفعالی و زوال عقل کمک کند. ما در کتاب خود، ویژگیهای شهر سبز را که بر سلامت روان تأثیر میگذارند، مانند میزان یا دسترسی فرد به طبیعت، نوع طبیعت بهکارگرفتهشده، تنوع زیستی و مواردی از این قبیل را بررسی میکنیم.
«شهر آبی» درباره آبِ شهری است که تحقیقات میگویند میتواند افسردگی و استرس را کاهش دهد. ما بر اهمیت نگهداشت آب در یک شهر تأکید میکنیم، زیرا اگر آب راکد، کثیف یا آلوده باشد، مزایای مذکور را نخواهد داشت.
«شهر حسی» بر اساس شواهدی در مورد چگونگی بهکارگیری حواسمان بهمنظور ایجاد تأثیر مثبت بر سلامت روان است. مردم در شهرها، اغلب، بر عارضههای حسی ـــ صدایی وحشتناک یا بویی بد ـــ تمرکز دارند درحالیکه در عمل این فرصت برای تمرکز بر خوبیهای حسی ـــ چیزهایی مانند نماواهای مثبت و مأمنهای صوتی یا افزایش پیچیدگی بصری ـــ وجود دارند که علائم مرتبط با افسردگی را کاهش میدهند.
«شهر خوشمحضر» در مورد استفاده از طراحی شهری بهمنظور ایجاد شبکههای اجتماعی قوی است، که، البته، در برابر مشکلات سلامت روان بسیار حفاظتکننده است و به افراد کمک میکند که در صورت داشتن علائم، سریعتر بهبود یابند. برخی نمونهها عبارت اند از طراحی خانهها بهگونهای که تعاملات اجتماعی میان همهیِ سنین، گروههای درآمدی و قومیتها ارتقاء یابد؛ طراحی بهمنظور رویاروییهای بداهه میان همسایگان در بازار یا پارکهای مخصوص سگها؛ و اطمینان از اینکه محله مناسب پیادهروی است.
«شهر فعال» در مورد ادغام فعالیت بدنی در زندگی روزمرهیِ شهری است. البته که این موضوع برای سلامت جسمانی شما خوب است، اما برای سلامت روانتان نیز بسیار مناسب است. فعالیت بدنی میتواند افسردگی و اضطراب را کاهش داده، کنترل استرس را بهبود بخشد، و عملکرد مغز را ارتقاء دهد. ویژگیهای یک شهر فعال میتواند شامل باشد بر خیابانهای چندمنظوره[B1] که مردم میتوانند در آن پیادهروی یا دوچرخهسواری کنند، اتصال خوب بین خیابانها، و حملونقل عمومی یکپارچهیِ ارزانقیمت به واسطهیِ یارانهیِ دولتی.
«شهر مناسبِ بازی» ویژگی کلیدی دیگری است. ما میدانیم که کودکان از بازی سود میبرند؛ بازی رشد فیزیکی، اجتماعی، شناختی، و عاطفی را تقویت میکند؛ اما بازی برای بزرگسالان نیز مزایایی دارد. ایجاد یک شهر مناسب بازی میتواند به همه کمک کند تا در یک موقعیتِ بازیگونه از خلاقیت، یادگیری، خودشناسی، و تعاملات اجتماعی بهره ببرند. یک شهر مناسبِ بازی نهتنها میتواند شامل زمینهای بازی شود، بلکه همچنین میتواند مکانهایی را دارا باشد که صرفاً برای بازی طراحی نشدهاند و میتوان در آنها فعالیتهای بازیگونه مانند نمایشگاههای هنری تعاملی یا پارکور انجام داد.
«شهر فراگیر» برای همهیِ سنین، جنسیتها، نژادها، قومیتها، گرایشهای جنسی، طبقات اجتماعی-اقتصادی و کل تواناییهای متنوع فیزیکی، حسی، و شناختی طراحی شده است. مسلماً بر اساس آنچه در گذشته و همچنین تا به امروز وجود داشته است، طراحی شهری به افتراق و طرد و پیشداوری [قومی و جنسی و نژادی و ...] کمک کرده است که تأثیر عینی بر بهروزی روانی افراد دارد. فرصتهایی برای شهرها وجود دارد که در عین به رسمیت شناختن نیازها و خصیصههای همهیِ ساکنان، فراگیرتر و جذابتر باشند. بهاینترتیب این چارچوب شهر سلامتبخش است.
جیل ساتی: وقتی تحقیقات خود را انجام دادید، آیا چیزی در مورد اینکه شهرهای سلامتبخش چگونه بر بهروزی افراد تأثیر میگذارند شما را شگفتزده کرد؟
جنی رو: فکر نمیکنم هیچیک از آنها مرا شگفتزده کرده باشد؛ اما چیزی که افراد را شگفتزده میکند این است که ارتباطی قوی میان دسترسی به فضای سبز و نوعدوستی، اعتماد، احساس تعلق و دلبستگی وجود دارد. این حقیقت که فضای سبز ممکن است به بهبود تفکر جمعی کمک کند و تأثیر اجتماعی داشته باشد، یک یافتهیِ واقعاً جدید و جالب است. شاید برای برخی تعجبآور باشد که بدانند محلههایی که در آنها پارک وجود دارد، حس اعتماد و رفتارهای نوعدوستانهیِ قویتری دارند.
جیل ساتی: من در مورد «شهر حسی» کنجکاو هستم. چگونه است که یک چشماندازِ پر از احساس، بهجای ایجاد حواسپرتی یا استرس، به سلامت روان کمک میکند؟
لیلا مککی: در طراحی شهری تمرکز زیادی بر حس بینایی و تا حدودی شنوایی هست؛ اما اگر به چگونگی تکامل انسانها فکر کنیم متوجه میشویم که افراد در واقع از تمام حواس خود استفاده میکنند ـــ بهعلاوهیِ حس ششم که به درک فضای یک مکان میپردازد.
به همراه طراحی حسی، فرصتهای جالبی ایجاد میشود، مانند ساخت مأمنهای صوتی که در آن صداهای آرامشبخش میشنوید، یا مکانهایی که در آنها رایحههای آرامشبخش ـــ مانند شنیدن صدای خندیدن کودکان یا استشمام بوی نان پختهشده ـــ را استشمام میکنید. تحقیقات به ما میگوید که تأثیرات برخی از آن تجربیات حسی بر مردم، کاملاً جهانی اند.
ما همچنین میتوانیم به طراحی نورپردازی که به حفظ امنیت افراد در شب کمک میکند، ویترینهای باز که باروح هستند (بهجای دیوارهای یکنواخت و بدون سیمای فروشگاههای بزرگ و فضای اداری)، دسترسی راحت به میوههای تازه و از این قبیل چیزها فکر کنیم. این امر فرصتی است که نهتنها صداها و بوهای ناخوشآیند را از بین ببریم، بلکه ویژگیهای حسی را طراحی کنیم که مردم آنها را بهگونهای مثبت تجربه کنند.
جیل ساتی: چرا عناصر «آبی» و «سبز» را بهجای آنکه از آن رو که جزئی از عناصر «طبیعت» هستند در کنار هم قرار دهید، جدا کردید؟ آیا فضاهای آبی مزایای منحصربهفردی دارند؟
جنی رو: اغلب فضاهای آبی با فضاهای سبز (مانند نهری در پارک) همجوار اند؛ اما فضاهای آبی بهتنهایی ـــ به شکل فوارههای شهری یا دیگر آبنماهای مهندسیشده ـــ نیز به وجود میآیند. تحقیقات کمی در مورد فضاهای آبی صورت گرفته است، اما همین تحقیقات نشان میدهد که آب نسبت به آنچه فضای سبز میتواند در اختیارمان قرار دهد، مزایای بیشتری دارد. این امر به این دلیل است که آب پویا است ـــ جریان دارد و با نور و باد و موادِ سطح در تعامل است؛ و اینها به آب ویژگی مجذوبکنندهیِ جداگانهای میبخشد ـــ و مجذوبکنندگی یکی از ویژگیهای حیاتی یک محیط سلامتبخش است.
جیل ساتی: به نظر میرسد که ایجاد یک محیط سبز در داخل شهر بسیاری از چیزهایی را که در کتابتان ترسیم کردهاید، محقق میکند ـــ یعنی سلامتبخش است، اجتماعی شدن را ارتقاء میدهد، و میتواند یک نمآوا یا مکانی برای ورزش ایجاد کند. آیا موافق اید که فضای سبز میتواند مهمترین عنصر در میان همهیِ عناصر سلامتبخش باشد؟
جنی رو: من با چنین نظری مخالف نیستم، زیرا ما باید به پایداری و تغییرات آب و هوایی نیز فکر کنیم. کاری که فضای سبز انجام میدهد این است که مانند یک اسفنج عمل میکند و آب را جذب میکند. ما باید مخصوصاً نوعی از آبنماها و محیطها را طراحی کنیم که آب را جذب میکنند و باید سیستمهای زهکشی شهری پایدار ایجاد کنیم. به نظر من داشتن طبیعت در شهر یک امر تجملی نیست، بلکه نیازی کاملاً ضروری نهتنها برای سلامت عمومی که برای سلامت سیارهای و تابآوری شهرهای ما است.
جیل ساتی: فکر میکنید نمونههای شهری در جهان که با محیط سلامتبخش چندلایه همخوانی دارند کدام اند؟
لیلا مککی: ما هرگز دوست نداریم به یک شهر خاص اشاره کنیم و بگوییم: «این شهر، از نظر محیط سلامتبخش واقعاً عالی است». اکثر شهرها دارای مکانهایی هستند که در آنها این ویژگیها بهدرستی شکل گرفتهاند و مکانهایی که اینچنین نیستند. برخی از شهرها دارای طراحیهای شهری سلامتبخش واقعاً خارقالعادهای اند، اما ممکن است فقط برای افراد ثروتمندتر یا برخی افراد خاص قابل دسترسی باشند. جنی میگفت که شهرهای سبز/آبی ممکن است از برخی جهات یکی از اولویتهای اصلی باشند؛ اما یکی دیگر از اولویتهای واقعاً مهم این است که یک شهر، همگانشمول باشد ـــ اینکه همه به آن ویژگیهای سلامتبخش دسترسی داشته باشند. بر این اساس، شهرهایی هستند که کارهای جالبی انجام میدهند.
در حال حاضر، من به پاریس علاقهمند ام که برای طراحی مجدد شهری بر پیادهروی و دوچرخهسواری متمرکز شده است. آنها واقعاً نحوهیِ رفتوآمد مردم در شهر را تغییر دادهاند. پاریس در واکنش به کرونا قابلیت پیادهروی و دوچرخهسواری را به شیوههایی ارتقاء داده است که احتمالاً پس از دوران همهگیری نیز ادامه خواهد داشت. چنین شهری نمونهیِ جالبی است، زیرا قبل از همهگیری، مردم احتمالاً تصور نمیکردند که ممکن است چنین تغییرات مهمی رخ دهد؛ اما حالا که رخ داده است، مردم به ارزشمندیِ آنها پی بردهاند.
یکی دیگر از شهرهای کلاسیک بارسلون است که طراحی چندوجهی جالبی دارد که «بلوکهای شهری بزرگ» (super blocks) مینامندشان ـــ خیابانهایی که برای کاهش ترافیک و ترغیب به پیادهروی و دوچرخهسواری طراحی شدهاند، فضاهای سبزی که شما را به توقف و غرق شدن در محیط تشویق میکنند. این مدل، مدلی است که شهرهای دیگر به دنبالش هستند.
جیل ساتی: آیا همهگیری کرونا روی دیدگاه شما نسبت به یک شهر سلامتبخش تأثیر گذاشته است؟
جنی رو: اینطور نیست، چراکه من سالها است حامی فضای باز با هدف ارتقاء سلامتی و بهروزی هستم؛ اما فکر میکنم نگرش عمومی در مورد فضای باز، نیاز و خواست عمومی بهمنظور دسترسی نزدیکتر به پارکهای همگانی، بهویژه برای کسانی که باغ یا فضای سبز خصوصی ندارند، تغییر کرده است. من فکر میکنم مشاوران سیاست، برنامهریزانِ شهری و افراد فعال در حوزهیِ سلامت عمومی متوجه این میشوند که فضای باز سلامتبخش باکیفیتِ خوب برای سلامت روان مفید است.
جیل ساتی: درجایی که من زندگی میکنم، بیخانمانی مشکل بزرگی است و نیاز مبرمی به مسکن بیشتر وجود دارد. آیا این نیاز در تقابل با این دیدگاه شما است؟
جنی رو: نظر من این است که یکی از دلایل اصلی بیخانمانی، سلامت روانِ پایین است؛ اما مسلماً مسکن یک اولویت و نیاز است. یک طرح فنلاندی واقعاً جالب وجود دارد که در زمینهٔ تأمین مسکن بلندمدت برای افراد بیخانمان موفقیت زیادی به دست آورده است؛ بنابراین، در عمل نمونههایی عملی وجود دارد که در آنها همهچیز بهخوبی پیش میرود؛ اما در وهلهیِ اول حمایت از سلامت روان میتواند از بروز برخی بیخانمانیهایی که در خیابانهای خود میبینیم جلوگیری کند. طراحی شهرهای سلامتبخش و تأمین مسکن مناسب در تقابل نیستند. درواقع تأمین مسکن بخشی از چارچوب شهر سلامتبخش است.
جیل ساتی: چقدر به اثربخشی کتابتان امید دارید؟
جنی رو: امید من به این کتاب از این جهت است که واقعاً برای افرادی که به برنامهریزی و طراحی شهرها مشغول اند، مفید است، نمونههایی را که برای طراحی شهرهای سلامتبخش نیاز دارند در اختیارشان قرار میدهد، و به آنها کمک میکند بدانند اصول را چگونه اجرا کنند که تلاششان بیشترین ارزش را ایجاد کند و شهرها را تا حد امکان در جهت بیشترین سطح سلامت روان و بهروزی افراد ایجاد کنند.
لیلا مککی: امیدوارم که دسترسی عادلانهیِ بیشتری به یک محیط سلامتبخش ایجاد کنیم. این موضوع فوقالعاده مهم است و امیدوار ام که شاهد تغییر واقعی در زمین باشیم و ببینیم که رهبرانمان این ایده را پذیرفتهاند، زیرا که آنها تسهیلگر چنین تغییری خواهند بود.
[1] Jenny Roe
[2] Layla McCay
[3] Restorative Cities: Urban Design for Mental Health and Wellbeing
[4] Greater good
[5] Jill Suttie
[B1]باشد
لینک این مقاله در وبسایت مجلهیِ نیکیِ بزرگتر:
Seven Ways to Make Cities Better for Mental Health (berkeley.edu)