هلیا همدانیدرشبنامههایِ زنانه·۱ سال پیشبرایِ فصلِ پنجمِ سالبرای همنشینیدیگر نیامدی.....من صبح های زیادی را که هنوز آفتاب بر سطح شهر نتابیده است را دیده ام.....من در سیاه ترین نقطه روز تا سپیده دم من…
هلیا همدانیدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۱ سال پیشبه یاد بیاورمرا اشغال کن، به جان خودت که انتفاضه نخواهم کرد
هلیا همدانیدرشبنامههایِ زنانه·۱ سال پیشاز آخرین های همیشگیمیخواهم عاشق شوم....بارها...به گونه های جدیدتر...دیوانه وار تر.....گمان میکنم بعد از آخرین نزدیکترین تجربه ام به عشق دیگر هیچ ایده جدیدی بر…
هلیا همدانیدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۱ سال پیشقرة العین "فَلَا تَعلَمُ نَفس مَا اخفِیَ لَهُم مِن قُرَّةِ اَعیُن جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعمَلُونَ"
هلیا همدانیدرعتیقه فروشی احساسات·۱ سال پیشنبش قبرthe good old daysفکر میکنم تمام شده است....دیگر گذشته ام....اما باز هم هرکاری کنم.....من اهلی همان آدم های قدیمی ام هستم.....همان دوستان...…
هلیا همدانی·۱ سال پیشبرای از یاد رفته هاکنکوری های امسال و خیلی ها یادشون رفته....ولی من یادم نرفته شمارو بچه ها....یه چندتا چیز کوچیکی که خودتون هم میدونید براتون نوشتم