مجتبی حاجی ابراهیم
مجتبی حاجی ابراهیم
خواندن ۹ دقیقه·۴ سال پیش

آگهی قناری، موقعیت شغلی کلاغ(مصاحبه با کلینیک ایران نوین)

مقدمه

  • چند وقتی هست از شرکت قبلی جدا شدم و برای مجموعه های مختلف رزومه میفرستم. یکی از این روزها با من تماسی گرفته شد و خانوم بود گفتن که: "از مجموعه نوین باهاتون تماس میگیرم برای ما رزومه ارسال کرده بودین برای موقعیت شغلی دیجیتال مارکتینگ" گفتم:" کجا" من برای نوین رزومه نفرستادم از کجا زنگ میزنن؟ ولی پیش خودم گفتم حتما دوستام معرفی کردن میریم دیگه....
مصاحبه با کلینیک ایران نوین
مصاحبه با کلینیک ایران نوین

پیش نویس

  • این موضوع که دارم مینویسم در تاریخ 3 شهریور1399 اتفاق افتاد قصد مسخره کردن، توهین کردن ، یا تحقیر کردن هیچ کسی رو ندارم و صرفا برای اینکه این برند بهتر روی منابع انسانیش و هم رو انتخاب نیرو متخصصش دقت بکنه مینویسم و اینکه وقت کارجو رو الکی تلف نکنه. اصولا اهل نوشتن نیستم چه برسه به نوشتن مقاله انتقادی اما خوب لازم دونستم این بار اینکار رو انجام بدم.


قبل مصاحبه چی شد؟

یکی از این روزها با من تماسی گرفته شد و خانوم بود گفتن که: "از مجموعه نوین باهاتون تماس میگیرم برای ما رزومه ارسال کرده بودین برای موقعیت شغلی دیجیتال مارکتینگ" گفتم:" کجا" من برای نوین رزومه نفرستادم از کجا زنگ میزنن؟ ولی پیش خودم گفتم حتما دوستام صحبت کردن میریم دیگه....چیزی که من تصور کرده بودم، آژانس بازاریابی نوین بود.

محل شرکت رو پرسیدم گفتن شهرک غرب بلوار دریا گفتم بسیار خب لطف کنید ادرس شرکت رو برای من ایمیل کنید. گفتن الان براتون اس ام اس میکنم . حالا فرایند کار پیدا کردن طولانی شده و من اصلا نرفتم چک کنم که رزومه من چجوری به این شرکت رسیده؟ روز مصاحبه رفتم سایت شرکت نوین رو چک کردم ببینم ادرس کجاست رو نقشه دیدم زده فاطمی، یکم صبر کردم گفتم حتما جاشون رو تازه عوض کردن رو سایت نزاشتن دیگه... هیچی دیگه رفتم به ادرسی که تو اس ام اس بود.

روز مصاحبه چی شد؟

قرار بر این بود که ساعت 10:30 محل مصاحبه باشم بر حسب عادت و محاسبه زمانی 10 دقیقه زودتر رسیدم.وارد ساختمون شدم راهنماییم کردن به طبقه منفی دو(دقیقا حس زندان بهم دست داد حتی یه نگهبان هم طبقه منفی یک بود :) )یک فرم استخدام دادن بهم از شیر مرغ تا جون ادمیزاد ادم رو میخاست تو همون فرم دو صفحه ای بگیرن.عزیزم فرمه تست روانشناسی تشخیص بیماری شیزوفرنی نیست که... باشه ولی یواش...

هیچی یه ربی درگیر فرم بودم تا تحویل دادم منشی مجموعه گفتن که صبر کنید تا خانم دکتر تشریف بیارن(دکتر؟ معمولا تو این شرکتا مهندسا مدیر منابع انسانی میشن؟ به قول عزیز محمدی کلی چرا برای من به وجود اوردی من میرم تا ابد بپرسم چرا چرا چرا....). فک میکنم یه نیم ساعتی مصاحبه کننده دیر کردن. یه خانم دیگه هم اومده بودن برای مصاحبه که به شدت عجله داشت بنده خدا بخاطر تاخیر مصاحبه کننده بهم ریخته بود حسابی.ساعت 11 بود که مصاحبه کننده اومدن و من رو صدا زدن که برم برای مصاحبه.

مصاحبه اول

رفتم داخل و رو یه صندلی نشستم. از این خوش آمدگویی های کلاسیک و این حرفا... تا رفتیم سر اصل مطلب. مصاحبه کننده گفت که خودتون رو معرفی میکنید، منم شروع کردم اینم و فلان .... خلاصه دو دقیقه ای از رزومم گفتم. مصاحبه کننده گفت که خیلی خوشبختم من فلانی هستم ( اسمشون یادم نیست) روانشناس مجموعه خیلی خوشبختم و فلان و اینا. شروع کردن به سوال پرسیدن که چرا این چرا اون از این سوال های کلیشه ای منابع انسانی... خلاصه بعد صحبتای که من کردم گفتن خب میدونی اینجا کجاست دیگه... گفتم اره دیگه اینجا نوین دات کامه .... گفت نه اینجا ایران نوینه گفتم که: ایران نوین؟ کانون تبلیغاتی ایران نوین؟ اون که تو ولیعصر بعد ظفره....

گفتن که: نه اینجا مجموعه کلینیک زیبایی ایران نوینه.... سکوت عجیبی برقرار شد....چندثانیه سکوت کردم گفتم بله متوجه شدم من اشتباه گرفتم، پیجتون رو دیدم...(تو ذهنم داشتم میگفتم وات د ... من اینجا؟ چجوری؟ ها؟ چی شده؟) سکوت کردم. خانم مصاحبه کننده شروع کردن که اینجا مجموعه بزرگیه برترین در خاورمیانه( طبق کدوم معیار؟) 700 نفر نیرو دارن تو این مجموعه فعالیت میکنن( واقعا؟ خیلی دوست دارم بدونم چیکار میکنن؟دقیقا چیکااار میکنن؟) . حالا بعد تعریف کردن از انرژی و خلاقیتم، گفتن حقوق درخواستیتون X تومنه درسته؟ گفتم بله ، ادامه داد که اینجا فکر نمیکنم برای شروع بیشتر از X/2 تومن بهتون بدن ولی بعد سه ماه همینی X تومن رو بهتون میدن...( خواهر من مگه نیرو کارآموز داری میگیری؟) ولی چون میخواستم برم فقط سکوت کردم تموم شه.

گفتن که از نظر من رزومتون تایید هست برید برای مصاحبه دوم با سرپرست تیم اقای حسینی مصاحبه کنید... مصاحبه دقیقا شبیه باتلاق شده بود، میتونستم همون وسط پاشم برم بیرون ولی دیگ ادبم اجازه نداد...

مصاحبه دوم

چند دقیقه ای صبر کردم صدام زدن برم برای مصاحبه دوم. وارد اتاق مصاحبه شدم. یه اقا ( که قاعدتا اقای حسینی بودن) و یه خانم که خودشون رو معرفی نکردن اونجا بودن.ازم خواست خودمو معرفی کنم همون حرف های که در مصاحبه قبلی گفته بودم و تکرار کردم.

شروع کردن به سوال پرسیدن که اونایی که یادمه رو میگم.سوال کردن که

  • برای طراحی از چه نرم افزار های استفاده میکنید؟ به عنوان سوال اول شوکه کننده بود چون وظیفه دیجیتال مارکتر طراحی نیست، وظیفش چیز دیگست...به هر حال جواب دادم این و این برای اینکار این و برای اون کار فلان برنامه استفاده میکنم...اصولا نظر خاصی نداشتن میرفتن سراغ سوال بعدی...
  • سوال بعدی این بود تدوین ویدیو هم انجام دادین؟ خیلی سوالات کریپی داشت میشد... دیگه خدایی از دیجیتال ماکتر انتظار تدوین نباید داشت ولی چون اینکارم انجام داده بودم گفتم بله تدوین هم با این نرم افزار انجام میدم، تدوینگر نیستم ولی حد نیاز خودم انجام میدم.
  • سوال بعدی اینجوری بود که برنامت برای محتوای پیج مجموعه چیه؟( من هنوز محتوای پیج، صنعتی که توش هست، استراتژی و صدتا چیز دیگه رو ندیده بودم و نمیدونستم) سوال به شدت غیر تخصصی بود. گفتم که من هنوز محتوای پیج رو ندیدم و باید استراتژی تدوین بشه، ایکس و ایگرگ چک بشه...
  • سوال مشابه این سوال برای جذب فالوور چه کار های انجام میدید؟ اینم مثل سوال قبلی غیر حرفه ای بود. هرچی بیشتر پیش میرفتیم سوال ها عجیب تر میشد.
  • سوال بعدی این بود که برای وایرال کردن کانتنت مجموعه برنامتون چیه؟ پرسیدم که محتوای چی؟ تبلیغات یا محتوای خود صفحه گفتن جفتش...( جلسه از حالت مصاحبه به جلسه مشاوره تبدیل شده بود) گفتم برای وایرال کردن باید سناریو جذاب باشه با اینفلونسرا کار بشه و و و کلی موضوع دیگه( محتوا آش نیست که توش ادویه بزنم وایرال بشه... چه سوالیه...) گفتن که نه مثلا صد میلیون هزینه کنیم برای تبلیغات خود اون محتوا دست به دست بشه....(چی بگم واقعا...به هر حال انشالله که خیره...)
  • سوال بعدی با فیلم برداری هم انجام دادید گفتم بله ولی فیلم بردار نیستم گفتن که با چه دوربینایی؟ ( واقعا انتظار داشت که من اسم دوربین ببر :/ باورم نمیشد) اسم چند تا دوربین رو بردم گفتن ما با کرین کار میکنیم...( چی بگم؟)

سوال بعدی سناریو تبلیغاتی رو خودتون مینویسید؟؟ به قول عنیمشن "انالیزور نمیخاین؟" (یه پست تو لینکدینم گذاشتم ببینید)

  • دیگه بیشتر از این سوالات گهربار ایشون رو براتون باز نکنم... اخرای مصاحبه اون خانومه که کلا سکوت کرده بودن یه سوال پرسیدن که اخرین رقم پیشنهادیتون چقدره؟( مگه اومدین بازار چونه میزنید؟) گفتم تو فرم نوشتم چقدر هست... پرسیدم ساعت کاریتون چند تاچنده؟ گفتن که 8:30 تا 5 پنجشنبه هام تا 1 گفتم من نمیرسم این ساعت بیام گفتن که تا 8:40 شناوری داریم( مطمئنید درست صداش می کنید؟ 10 دقیقه ارزشش رو داره اصلا اسم روش بزارید؟) انشالله که خیره به هرحال....

بعد از مصاحبه چی شد؟

اومدم بیرون رفتم سمت خونه واسم خیلی جالب شد ببینم این شرکت رزومه من رو از کجا اورده، رفتم تو جابینجا رزومه های ارسالی رو چک کردم و اگهی رو پیدا کردم.

اگهی استخدام مدیر اجرایی( شبکه های اجتماعی)
اگهی استخدام مدیر اجرایی( شبکه های اجتماعی)


سلامتی درمان تهران نوین فیدار.....

مدیر اجرایی.... تو تماس میگن دیجیتال مارکتینگ....اسم شرکت یدونه نوین توش داره اونم با رودروایسی گذاشتن.... واقعا خیلی دوست دارم بدونم مدیر منابع انسانی این مجموعه کیه....

حقوق پیشنهادی من برای این شغل دقیقا دوبرابر اون عددی بود که در مصاحبه گفته بودم. این اگر اسمش کلک نیست چیه؟

من اگر یه مغازه داشته باشم اسمش دیجیکالای اصغر باشه نمیگم من دیجیکالام... اسم کاملش مغازم رو میگم.

کلام آخر

تو نظام سرمایه داری خیلی به این موضوع زیبا بودن و بهترین بود مانور داده شده و از پایه و مفهوم من با این سیستم مخالفم...کاری به این موضوع ندارم.

چیزی که باعث میشه یه سازمان این شکلی بشه پول زیاده بی برنامست...پول زیاد باعث که به جای اینکه کار درست انتقال داده بشه، کار سلیقه ای منتقل میشه... حالا یه مطلب جدا درمورد این موضوع مینویسم.

خلاصه اینکه اگر شرکتتون منابع انسانی درستی نداره مطمئن باشید این اتفاق ها تو شرکت شما هم میافته.

استخداممنابع انسانیکاریابیدیجیتال مارکتینگمصاحبه شغلی
من مجتبی حاجی ابراهیم هستم کارشناس شبکه های اجتماعی و تبلیغات.تجربیاتم رو از بازاریابی دیجیتال و شبکه های اجتماعی به خصوصا اینستاگرام براتون به اشتراک میزارم. من رو در اینستاگرام با همین اسم پیدا کنید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید