ویرگول
ورودثبت نام
Hesamodinmoradi.ir
Hesamodinmoradi.ir
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

آرامشم کو ؟

میانه کدام راهیم ؟

در تمام این سردرگمی های زندگی، خودمان هم نمیدانیم چه میخواهیم ؟

موفقیت چیست ؟ خوشی و آرامش کجاست ؟ اصلا هست ؟

این دوگانگی‌ها یا بهتر بگویم چندگانگی‌ها، ما را هر روز به سمتی می‌کشاند. هر سمتی که می‌رویم نگاهمان به آن طرفی است که نرفته‌ایم.

جوری شده‌ایم که دلمان می‌خواهد همزمان در چند جای مختلف باشیم، جای چندین نفر باشیم. همزمان چندین نفر شد‌ه‌اند الگو و هدفمان برای انتخاب روش زندگی‌مان.

در لحظه دوست داریم در فلان سواحل باشیم و در همان لحظه هوس دامنه‌های کوه‌های فلان کشور را داریم با آبشارها زیبایش و لحظه‌ای بعد هوس کویر.

یک روز می‌خواهیم بشویم جف بزوس و همان‌روز آه می‌کشیم که ای کاش جای آن عشایری بودیم که بدون هیچ ثروت در حال کوچ هستند.

در لحظه دلمان آیفون 11 می‌خواهد و همان لحظه نوت بیست اولترا و آخرش با خود می‌گوییم همان یازده دو صفر آرامش بیشتری داشت.

دلمان می‌خواهد مزرعه‌ای داشته باشیم با کلی مرغ و خروس و خر و گاو که برویم در آرامش آنجا زندگی کنیم تا آخر عمر، لحظه ای بعد و با دیدن یک پست در اینستاگرام آرامش را در استخری می‌بینیم بالای یک برج در یک شهر شلوغ در فلان بلاد کفر.

دلمان می‌خواهد براحتی پول درآوریم و همانجا جمله‌ی بدون تلاش هیچ چیزی نمی‌شوی را استوری می‌کنیم در اینستاگراممان.

برای همراه شدن با بقیه هشتگی را می‌خوابانیم در توییترمان در صورتی که نمی‌دانیم اصلا، اصل ماجرا چیست و تا جای که جا دارد سریع تغییر موضع می‌دهیم در تعریف آرامش و موفقیت .

آخرش نفهمیدیم آرامش در پول و ثروت و حساب بانکی پر است یا در دل آن پیرمرد روستایی باصفا .

کارمان شده غبطه خوردن به زندگی دیگران، خودمان هم نمی‌دانیم حالمان را چی خوب می‌کند!

همه قهوه خور شده‌اند ما هم می‌شویم.

سیگار می‌کشند ما هم می‌کشیم.

ورزش می‌کنند ما هم می‌کنیم.

همه دلار و دولت را شماتت می‌کنند ما هم می‌پیوندیم.

شدیم جماعتی که منتظریم ببینیم چه اتفاقاتی در حال افتادن است که ما هم عقب نمانیم. که چه بسیار عقب‌افتاده ایم.

هم دوست داریم به بهشت و جهنم اعتقاد داشته باشیم و هم به خلق الله می‌گوییم کاری را برای رفتن به بهشت و جهنم انجام نده.

چه شده که این همه خودمان را گم کرده‌ایم ؟ چه‌مان شده که نمی‌دانیم کجای کاریم ؟ حتی نمی‌داینم فازمان چیست!

دیگر حتی نمی‌توانیم از ترس برملا شدن رازمان، حتی با نزدیک‌ترین افراد اطراف‌مان حرف بزنیم .پر شدیم از حرف نگفته، پر از راز و درد دل.

مدام در حال فکریم در حال ساختن آینده ، اصلا کدام آینده ، ساختن یعنی چه ؟

نوجوان به فکر ساختن است ، جوان و پیر هم در همین فکر آنقدر فرو رفته ایم که اصلا به کل فراموش کرده‍ ایم که چه آینده؟ و چه ساختنی؟ و اصلا به دنبال چه هستیم!!

آرامش ، موفقیت ، خوشبختی ، سعادت ،

عباراتی انتزاعی که اصلا نمی‌دانیم یعنی چه؟ نمی‌دانیم کجا باید دنبالشان بگردیم!

برای همین تا بادی می‌وزد ما هم‌مسیر آن باد می‌شویم...


موفقیتآرامشتفکرزندگی
من یک دهه شصتی هستم که عطای مهندسی را به لقایش بخشیده و به دنبال علاقه هایش هست .خلق و بازاراریابی یک محتوا به من میگوید که هنوز زنده هستم .در حال آموزش، که بوقتش اظهار نظر خواهم کرد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید