ذره ذره ،محبت را باختم و شکست را بردم
وقتی در برنامه ریزی سال نو همسرم را به زور با کسانی که دوست نداشت به سفر بردم ،فکر کردم که بردم ،اما باختم
وقتی که پول پس انداز مشترک را برای خرید بی ام و آخرین مدل خرج کردم ، فکر کردم که بردم ، اما باختم
وقتی که در جمع خانوادگی جواب دندان شکنی به برادر و مادرش دادم و سر جا نشاندمشان فکر کردم که بردم ،اما باختم
وقتی برای خرید های ریز و درشت زنانه برچسب حماقت به همسرم زدم و وانمود کردم که گریه آش را ندیدم ،فکر کردم که بردم ، اما باختم
وقتی در گردش یک روزه جلوی دوستان ، عیب های همسرم را گفتم همه خندیدیم و کمی سر به سرش گذاشتم ،فکر کردم بردم ،اما باختم
وقتی دلش میشکست و ناراحت میشد و می خواستم زیادی لوس نشود و محلش نمی گذاشتم ،فکر کردم که بردم،اما باختم
وقتی سعی می کردم در مقابل دیگران وانمود کنم که من عاقلترم و اشتباهات تقصیر اوست و تنهایش میگذاشتم ،فکر کردم که بردم ،اما باختم
عشق و محبت را ذره ذره باختم و شکست را طی بیست و پنج سال بردم
همدلی یعنی وقتی یکی از زوجین گریه می کند،دیگری شوری اشک را در خودش حس کند
همدلی یعنی مبارزه با خودخواهی به خاطر دیگری ..