
در جلسه هیت داوران دهمین جشنواره بازیهای رایانهای فجر موضوعی مطرح شد که بحث روز و جنجالی محافل مختلف است، اینکه نحوه برخورد جشنواره با آثاری که احتمالا در تولید آنها از هوش مصنوعی استفاده شده، چگونه باید باشد؟
بحث بالا گرفت و به سرعت مخالفان و موافقان سنگرگیری کردند! البته موضوع آنقدر پیچیده و بغرنج است که نیاز به بحثهای طولانی در آن کاملا طبیعی است.
اعتراف میکنم حرف زدن از هنر برای مهندسی چون من که شخصیتی منطقی دارد و تا به امروز ارتباط نزدیکی با هنر نداشته کار بسیار سختی است و به نظر میرسد وارد مقولهٔ پیچیدهای شدهام. اما حس میکنم باید دیوارهای خود ساختهٔ اطرافم را فرو بشکنم و وارد سرزمین شگفت انگیزی شوم که تا به حال تجربهاش نکردهام. ادعایی هم در این زمینه ندارم صرفا مینویسم تا شاید موضوع کمی برای خودم روشن شود.
همواره معتقد بودم پیشرفت علم و فناوری به خصوص هوش مصنوعی باعث ایجاد سوالهای عمیقی در مورد روابط و عواطف انسانی میشود و ما به پیچیدگیهای بیشتر از زوایای زندگی خودمان پی خواهیم برد.
سوال این است که آیا هنری که توسط هوش مصنوعی تولید میشود واقعا هنر است و آیا کاربران این نرم افزارها اجازه دارند خود را هنرمند بنامند؟
در هر موضوعی طیفی از نظرات وجود دارد که از سیاه به سفید و از صفر تا صد گسترده شدهاند، اما معمولا دو طرف طیف بیشتر به چشم میآیند چون تفکیک پذیری آنها برای ذهن راحت تر است. مثلا برخی مواضع تندی در مقابل آثار تولید شده توسط هوش مصنوعی گرفته و روز انتشار سرویسهای تولید تصویر را روز مرگ هنر نامیدند. برخی دیگر آن را روز تولد نوع جدیدی از هنر میدانند و آن را جشن میگیرند و هر مخالفی را با برچسب لودیتهای جدید از میدان به در میکنند.
اما نظرات میانهای هم وجود دارد، مثلا گروهی هوش مصنوعی را فقط ابزار جدیدی در دست هنرمندان میدانند و آنرا با قلم مو یا قلم نوری ، عکاسی و سایر هنرهای دیجیتال مقایسه میکنند.
بعضی ظهور این ابزار را شروع تازهای در جهت پیشرفت نگاه بشر به هنر میدانند و همه چیز را به گذر زمان میسپارند و معتقدند گذر زمان مشخص میکند که این ابزار چه تاثیری در هنر خواهد گذاشت مثل ظهور دوربین عکاسی.
برخی چون مفهوم پیشرفت را لزوما خطی نمیبینند، معتقدند برخی فناوریها عمر کوتاهی دارند و در دهههای اخیر شاهد بسیاری از آنها بودهایم که آمدهاند و رفتهاند مثل فناوری لوح فشرده و BlueRay و غیره برای همین باید صبر کرد و دید.
سوال در مورد چیستی هنر مربوط به این روزها نیست و سوالی به قدمت بودن انسان است، برای همین تعریف هنر برای قرنها مورد بحث بین فلاسفه بوده است، لذا مانند بسیاری از مسایل پیچیده بشری نمیتوان تعریف واحدی برای آن ارائه کرد، پذیرش چیزی به عنوان هنر در بین اجتماع انسانها در طول زمان تغییر میکند و به فرهنگ جاری وابسته است.
به طور کلی هنر طیف گستردهای از فعالیتهای فرهنگی را شامل میشود که حول آثاری متمرکز شدهاند که از استعدادهای خلاقانه یا خیالپردازانه استفاده میکنند و انتظار میرود تجربهای ارزشمند را از طریق بیان قدرت عاطفی، ایدههای مفهومی، زیبایی و/یا مهارت فنی، برانگیزند.
تاریخ هنر بسیار مفصل و پر فراز و نشیب است که در اینجا مجال آن نیست. این سفر طولانی از نقاشیهای غارنشینان تا هنرهای دیجیتال امروزی را در بر میگیرد. زمانی هنر را الهام میدانستند که از عالمی دیگر به هنرمند میرسد، در دورهای دیگر آن را تقلید از طبیعت تعریف کردند و گاهی واقعگرایی معیار هنر بود. سبکها و دیدگاههای مختلفی به وجود آمدند: دوره رنسانس، باروک، روکوکو، کلاسیکگرایی، رمانتیسم، امپرسیونیسم، پستامپرسیونیسم و هنر مدرن. در دوران مدرن قرن بیستم بسیاری از مفاهیم سنتی هنر به چالش کشیده شد و مباحثی مانند ماهیت هنر، نقش هنرمند و رابطه بین هنر و زندگی روزمره مورد سوال قرار گرفت، حتی کار به جایی رسید که سنگ توالت هم هنر حساب شد.
هنر از آغاز تمدن بشری به دلایل مختلفی برای انسان اهمیت داشته است. برخی از این دلایل عبارتند از:
هنر غبار روزمرگی را از روح می شوید.
پابلو پیکاسو
مهمترین ویژگی هنری که در تمام مراحل توسط انسان تولید میشود گره خوردن آن با عواطف و حالات درونی انسان است، و آنقدر پیچیده است که به راحتی توسط الگوریتمهای مکانیکی قابل باز سازی نیست.
بسیاری از هنرمندان در هنگام خلق اثر احساس خوشایندی از شور و لذت را تجربه میکنند که گاهی فراموش میکنند که باید غذا بخورند.
برای همین منتقدین تولید هنر با هوش مصنوعی را مثل کار کارمندی و مهندسی میدانند تا یک کار هنرمندانه.
در دنیای هنرهای زیبا، سنت طولانی هنر رویهای (Procedural) و نرم افزاری وجود دارد.
جورج نیس (Georg Nees) ریاضیدان، فیزیکدان و فیلسوف آلمانی، اولین فردی بود که در سال ۱۹۶۴ به طور عمومی هنری را که توسط کامپیوتر تولید شده بود، به نمایش گذاشت.
جان کیج از روش های تصادفی برای ساخت موسیقی استفاده کرد. بسیاری از نقاشیهای دیواری سول لوویت بهعنوان فهرستی از دستورالعملهایی نوشته شدهاند که هر کسی میتواند از آنها پیروی کند. نرمافزار AARON هارولد کوهن نقاشیهایی را بر اساس مجموعهای از قوانین رویهای تصادفی که او نوشته است تولید میکند.
حتی اگر نرمافزار، کارگران جمعی و/یا صنعتگران دستورالعملهای هنرمند را اجرا کرده باشند، هنرمند فردی است که کار را آغاز و هماهنگ کرده است. هیچ یک از این سیستمهای نرمافزاری "هنرمند" نامیده نمیشود.
برای اینکه یک نرمافزار هوش مصنوعی را هنرمند بنامیم، انتظار میرود که به نوعی هوشمند، آگاه یا به طور مشابه در سطح انسان عمل کند.
هیاهوی زیادی در مورد فناوری هوش مصنوعی وجود دارد و سوء تفاهمهای زیادی نیز وجود دارد. مردم فکر میکنند که فناوری هوش مصنوعی هوشمند است، اما اینطور نیست. با توجه به نام گمراهکننده و ارائه گمراهکنندهٔ رسانهای از آن، قابل درک است که مردم دچار سوء تفاهم شوند.

هیچ یک از نرم افزارهای هوش مصنوعی که امروزه در اختیار داریم، به معنای واقعی کلمه هوشمند نیستند. ابزارهای بسیار موفق هوش مصنوعی که در اختیار داریم، در اصل روشهای بسیار پیچیدهای برای برازش دادهها هستند. این امر در مورد بزرگترین موفقیتهای هوش مصنوعی امروزه صدق میکند: تشخیص تصویر، ترجمه زبان طبیعی، جستجوی وب، توصیه و هدفگیری تبلیغات. برای هر یک از این ابزارها، انسانها مسالههایی را برای کار انتخاب میکنند، مدلها را مهندسی میکنند، این مدلها را با دادهها تطبیق میدهند و فرآیند مهندسی را تکرار میکنند تا زمانی که از نتایج راضی شوند.
به طور خلاصه، وقتی مردم از یک "هوش مصنوعی" صحبت میکنند، بهتر است فقط آن را به عنوان "نرمافزاری که توسط شخصی نوشته و با دقت تنظیم شده است تا برای یک کار مشخص به خوبی کار کند، احتمالاً شامل برخی مراحل برازش دادهها است" در نظر بگیرید. نرمافزارهای هوش مصنوعی تفاوت چندانی با سایر نرمافزارهایی که ما استفاده میکنیم ندارند؛ فقط برای برخی مسالهها بسیار موفقتر هستند.
نمونههای بسیاری از چتباتها و رباتهای سطحی وجود دارند که مردم با آنها تا حدودی رفتاری اجتماعی دارند، یا حتی توسط آنها فریب خوردهاند. مثال کلاسیک آن Eliza است، یک برنامهٔ "روانپزشک" سادهٔ مبتنی بر متن که در سال ۱۹۶۴ توسعه یافت و بر اساس تطابق الگوهای ساده و تکرار آنچه کاربر تایپ میکند، عمل میکرد. این برنامه به عنوان نمایشی از سطحی بودن هوش مصنوعی آن زمان طراحی شده بود، اما به طور غیرمنتظرهای بسیاری از مردم احساسات انسانی را به این ماشین نسبت دادند. از آن زمان تاکنون، داستانهای بسیاری از فریب خوردن مردم توسط "چتباتها" در محیطهای آنلاین وجود دارد. اما، پس از کنار رفتن پرده، واضح است که این چتباتها هوش واقعی را نشان نمیدهند و اگر فکر میکردیم "واقعی" هستند، احساس فریبخوردگی میکنیم.
فرهنگ لغات Merriam-Webster هنر را اینگونه تعریف کرده:
استفاده آگاهانه از مهارت و تخیل خلاق، به ویژه در تولید اشیاء زیباشناسانه، هنر است.
در طول قرنها در فرهنگ غربی - از قرن یازدهم تا پایان قرن هفدهم - مردم هنر را به عنوان هر چیزی که با مهارت و به عنوان نتیجه دانش و تمرین انجام میشود، تعریف میکردند. این بدان معنا بود که هنرمندان هنر خود را تقویت میکردند و یاد میگرفتند که موضوعات خود را با مهارت تکرار کنند.
در دوره رمانتیک قرن هجدهم، به عنوان واکنشی به عصر روشنگری و تأکید آن بر علم، شواهد تجربی و تفکر عقلانی، هنر شروع کرد به توصیف شدن نه فقط به عنوان چیزی که با مهارت انجام میشود، بلکه همچنین به عنوان چیزی که در پی زیبایی و برای بیان احساسات هنرمند خلق میشود. طبیعت ستایش میشد و معنویت و آزادی بیان گرامی داشته میشد. هنرمندان به سطح شهرت و آوازه دست مییافتند و اغلب مهمانان اشرافزادگان بودند.
برخی منتقدین معتقدند با انتشار ابزارهای هوش مصنوعی دیگر مانعی به عنوان مهارت برای یک هنرمند وجود ندارد و در لحظه انتشار ابزار تولید تصویر همه مردم دنیا هنرمند شدند!
اما مخالفین میگویند اتفاقا برای تولید آثاری که قصد واقعی هنرمند را بازنمایی کنند نیاز به مهارتهای فنی زیادی هست و همه افراد لزوما نمیتوانند از این ابزار به راحتی استفاده کنند، در واقع منکر از بین رفتن نیاز به مهارت در تولید آثار هنری هستند.
گروهی دیگر لزوم وجود مهارت در تولید اثر هنری را زیر سوال میبرند و صرفا وجود اراده آگاهانه را ملاک اثر هنری میدانند آنها معتقدند از نگاه عصب شناسی مهارت یعنی شکل گیری وزنها و ساختار شبکه عصبی مغز ما و هماهنگی با عضلات، وقتی چنین ابزاری وجود دارد چه نیازی به تکرار آن وجود دارد؟
شاید یک هنرمند بگوید من سالها تمرین کردم تا بتوانم مهارتی کسب کنم که بتوانم حالات درونیم را بیان کنم، الان راحت میتوانم با یک ابزار پیشرفته آنها را بیان کنم.
یکی از نقدها این است که همه تصمیمها در طول فرآیند تولید اثر هنری توسط ماشین گرفته میشود و هنرمند همه آنچه که الگوریتم انجام میدهد را نمیفهمد.(حتی توسعه دهنده آن نیز نمیتواند ادعا کند که همه چیزهایی که درون این فرآیندها هست را میفهمد) یعنی هوش مصنوعی عملا مثل یک جعبه سیاه عمل میکند که با ورودی محدود و یک فرآیند نامعلوم چیزی تولید میکند. یکی از مشکلات شبکههای عصبی مصنوعی همین حالت جعبه سیاه بودن و غیر قابل پیشبینی بودن خروجی آن در کاربردهایی است که نیاز به امنیت و اطمینان از رفتار خروجی است.
پاسخ این است که بدون ورودی یک شخص هیچ اتفاقی هم رخ نخواهد داد و همواره نیاز به یک آغازگر انسانی داریم. همچنین بیان میشود که روح و روان انسان آنقدر پیچیده است که گاهی دلیل کاری که خود با اراده خود انجام میدهد را نمیداند. مثلا رفتاری میکند که به کودکی او باز میگردد یا چیزی را پذیرفته که مربوط به فرهنگ و تاریخ جامعه او بود بنابراین ذهن ما نیز به نوعی به صورت جعبه سیاه عمل میکند.
اگر به جای ماشین یک انسان بنشیند چه؟ مثلا شخصی از طریق یک نامه رسمی به یک نقاش حرفهای سفارش یک تابلوی نقاشی را میدهد و در این نامه توصیف کاملی از چیزی که میخواهد مینویسد (Prompt). به نظر میرسد در این حالت هیچ ابهامی در این که چه کسی هنرمند است و چه کسی مشتری وجود ندارد.
در جواب این سوال که به نظر خیلی واضح میرسد طرفدارن هوش مصنوعی کارگردان یک فیلم سینمایی را مثال میزنند. کارگردان حتی دوربین فیلم برداری را لمس نمیکند و به عوامل پشت صحنه میگوید که چه چیزی کجا باشد و چه زاویه و نوری داشته باشد، رفتار ما هم با هوش مصنوعی شبیه رفتار کارگردان سینماست. در واقع ما اثر هنری را کارگردانی میکنیم.
آن کس که نگاه هنری دارد و ایده اولیه برای او بوده، هنرمند است، کسی که مهارت دارد ولی نه ایده و حرفی برای گفتن دارد یا نمیداند چطور ایده و نگاهش را تبدیل به خروجی هنرمندانه کند لزوما هنرمند نیست.
در پاسخ میتوان گفت که همه کسانی که با ابزار هوش مصنوعی کار میکنند تصوری از خروجی احتمالی ندارند، و تشخیص این که چه کسی با هدف و ایده قبلی اثری را توسط ابزار هوش مصنوعی ساخته و چه کسی اثری را تقریبا تصادفی ساخته، اگر نگوییم غیر ممکن کار بسیار دشواریست.
قبل از اختراع عکاسی، تصاویر واقعگرایانه از جهان فقط توسط هنرمندان ماهر قابل تولید بود. در دنیای امروز، ما آنقدر غرق در تصاویر هستیم که تصور اینکه دیدن یک نقاشی واقعگرایانهٔ خوب چقدر خاص و منحصربهفرد بوده، برایمان دشوار است. مهارتهای هنرمندان حرفهای به طور پیوسته در طول قرنها بهبود یافته بود. تا قرن نوزدهم، هنرمندانی مانند پیشارافائلیها و نئوکلاسیکهای فرانسوی به واقعگرایی بصری خیرهکنندهای در آثار خود دست یافته بودند.
مهارتهای فنی واقعگرایی از سایر چالشهای خلاقانه در ساخت تصاویر جدا نبود. این وضعیت زمانی تغییر کرد که عکاسی، کار تولید تصاویر از دنیای واقعی را به صورت خودکار انجام داد.
هنرمندان و منتقدان دههها درباره اینکه آیا عکاسی هنر است یا خیر، بحث کردند.
آیا فشار دادن یک دکمه روی دوربین عکاسی هنر است؟
در ابتدا، بسیاری از مردم معتقد بودند که عکاسی نمیتواند هنر باشد، زیرا توسط یک ماشین ساخته شده است نه با خلاقیت انسانی. از همان ابتدا، هنرمندان عکاسی را تحقیر میکردند و آن را تهدیدی برای "هنر واقعی" میدیدند. حتی در اولین ارائههای سال ۱۸۳۹، گزارش شده است که نقاش کلاسیک پل دلاروش فریاد زد: "از امروز، نقاشی مرده است!" دو دهه بعد، شاعر شارل بودلر در مروری بر سالن سال ۱۸۵۹ نوشت:
"اگر به عکاسی اجازه داده شود برخی از کارکردهای هنر را تکمیل کند، به زودی یا آن را کاملاً جایگزین خواهد کرد یا به انحطاط میکشاند، به لطف حماقت توده مردم که متحد طبیعی آن هستند."
عکاسی در نهایت تأثیر عمیق و غیرمنتظرهای بر نقاشی گذاشت. توانایی تقلیدی نقاشان در طول قرنها بهبود یافته بود. بسیاری از نقاشان قرن نوزدهم، مانند پیشرافائلیها مانند جان اورت میلایس و نئوکلاسیکها مانند اینگر، تصاویری از جهان را با واقعگرایی خیرهکنندهای نقاشی کردند، بیش از هر زمان دیگری.
با این حال، دوربینها ارزانتر، سبکتر و استفاده از آنها آسانتر شد و در میان آماتورها و حرفهایها گسترش یافت. عکسهای واقعگرایانه تا پایان قرن نوزدهم رایج شدند.
اگر فتورئالیسم را میتوان به یک فرآیند مکانیکی تقلیل داد، پس نقش هنرمند چیست؟ این پرسش نقاشان را از واقعگرایی بصری دور کرد و به سمت اشکال مختلف انتزاع سوق داد.
شاید بزرگترین مشکل در مورد آثار هنری تولید شده توسط هوش مصنوعی این است که اساساً سرقت هنری از آثار هنرمندان واقعی است. هوش مصنوعی با نمونهبرداری از یک بانک عظیم از تصاویر آنلاین کار میکند. این تصاویر شامل عکسها و آثار هنری هنرمندان و عکاسان واقعی است. سپس نرمافزار از اطلاعات نمونهبرداری شده برای بازسازی یک تصویر جدید بر اساس نمونه خود استفاده میکند. با این که این فناوری چشمگیر است، واقعیت این است که تصاویر تولید شده توسط هوش مصنوعی از هنرمندان گذشته و حال بدون پرداخت هیچ گونه حق امتیازی سرقت میشود.
اما در پاسخ به این ایراد باید گفت که هیچ هنرمندی یک لوح سفید خالی از تجربه گذشته نیست و هر هنرمندی آثاری را در گذشته و حال دیده و در حافظه خود دارد و به هر حال در زمان تولید اثر جدید خودآگاه یا ناخودآگاه تحت تاثیر آنها قرار دارد و از آنها الهام میگیرد. بنابراین نحوه استفاده هوش مصنوعی از آثار دیگران بی شباهت به استفاده انسان هنرمند نیست.
چطور از دل تکههای کاغذ و کلاژ میتوان کار هنری تولید کرد، پس با کلاژ کارهای دیگران و ترکیب آنها توسط هوش مصوعی هم میتوان کار هنری تولید کرد.
یکی از قوانین کلیدی در اقتصاد، قانون عرضه و تقاضا است. طبق این اصل ارزش کالاها بر اساس میزان موجود در بازار و میزان تولید آن تعیین میشود. برای همین منابع محدود معمولا گران تر و با ارزش تر محسوب میشوند مثل طلا و برخی فلزات. هر چیزی هم که بیشتر از میزان تقاضا موجود باشد ارزان میشود، فرض کنید فناوری جدید اختراع شود که آهن را به طلا تبدیل میکند، در این صورت قیمت طلا اگر نگوییم صفر میشود، هم قیمت با آهن خواهد شد.
آثار هنری به دلیل یکتایی و نوآوری معمولا ارزش بالایی دارند، یعنی میتوان آنها را به عنوان منابع محدود اقتصادی نگاه کرد.
حال به دوره بعد از آمدن نقاشی دیجیتال نگاه کنید، سرعت تولید اثر بالا رفت، هزینه اشتباهات کاهش پیدا کرد، اما مهارت همچنان حفظ شد، البته نه به اندازه کسی که با آبرنگ و رنگ روغن کار میکرد. در نقاشی دیجیتال میتوان اثری تولید کرد که شبیه نقاشی با آبرنگ باشد، ولی چون پایه و اساسش دیجیتال است و کپی کم هزینهای دارد، باز هم با چالش ارزش مواجه است، این مشکلی است که سعی شد با NFT حل شود.
اثر آبرنگی که فقط به صورت دیجیتال وجود دارد و هیچ مابه ازای واقعی ندارد دیگر کم ارزش شد.
اما نقاشی آبرنگی که به صورت فیزیکی تولید شده خود به خود یکتاست، مگر آنکه آن را به صورت دستی کپی کنند. مثل سایر صنایع دستی که همچنان ارزش خود را حفظ کردهاند. با آمدن ابزارهای هوش مصنوعی باز هم سرعت تولید اثر هنری و میزان مهارت کاهش بیشتری پیدا کرد. برای همین شاید مردم به سمت آثاری که به صورت زنده و دستی تولید میشود بروند، و داستان کشیده شدن یک نقاشی را به صورت کامل دنبال کنند. (Art Streaming). چیزهایی که نقش انسان در لحظه لحظه آن بیشتر باشد با ارزش میشوند، تابلوی رنگ روغنی که هزاران یا میلیونها ضربه قلم موی نقاش آن را پدید آورده باشد با ارزشتر از اثری میشود که با چند دکمه پدید آمده باشد.
هنگامی که دوربین برای اولین بار اختراع شد، مانند ماشینی به نظر می رسید که خلق هنر را خودکار میکرد. هیچ مهارتی لازم نبود. بسیاری از هنرمندان از آن ترسیده و آن را تحقیر کردند. آنها پیش بینی کردند که این اختراع هنر با کیفیت بالا را نابود خواهد کرد و بهترین هنرمندان را بیکار خواهد کرد.
واقعاً چه اتفاقی افتاد؟
این الگو با اختراع گرافیک کامپیوتری تکرار شد. در اوایل دوران گرافیک کامپیوتری، اد کاتمول و آلوی ری اسمیت (که بعداً پیکسار را تأسیس کردند)، تلاش کردند انیماتورهای دیزنی را به فناوری جدید علاقمند کنند. اسمیت بعداً گفت: "انیماتورها از کامپیوتر می ترسیدند. آنها احساس می کردند که این فناوری شغل آنها را خواهد گرفت. ما زمان زیادی را صرف گفتن این موضوع کردیم که: "نه، این فقط یک ابزار است - این خلاقیت را انجام نمی دهد!" این تصور غلط همه جا وجود داشت." امروزه، انیمیشن کامپیوتری یک شکل هنری جدید بسیار موفق است و به استعدادهای تعداد زیادی از انیماتورها و سایر متخصصان خلاق و فنی متکی است.
همه چیزهایی که با هوش مصنوعی تولید میشود لزوما هنر نیستند درست مثل همه عکسهایی که با دوربین عکاسی گرفته میشوند.
پیشبینی و قضاوت در مورد آینده هنر و هوش مصنوعی دشوار و شاید ناشدنی باشد و این فقط زمان و رفتار اجتماعی انسانهاست که تعیین کننده است.
https://medium.com/@aaronhertzmann/how-photography-became-an-art-form-7b74da777c63
https://www.forbes.com/sites/natashagural/2023/08/16/is-ai-art-real-art-harvard-arts-professors-ponder-the-potential-of-artificial-reality/
https://www.plymouth.ac.uk/discover/is-ai-generated-art-actually-art
https://onezero.medium.com/is-ai-art-real-art-92ab815b73d6
https://ginigrahamscott.medium.com/is-ai-art-really-art-8ef58315f86c
https://rseny.substack.com/p/heat-compute-and-hard-reboots-in
https://www.wardynskiphoto.com/gallery/is-ai-generated-artwork-actually-artwork/
https://www.aesence.com/is-ai-generated-art-really-art/
https://artsydrawings.com/is-ai-art-to-be-a-valuable-future-or-a-scary-end-of-originality/
https://www.reddit.com/r/aiArt/comments/1989yo0/do_you_consider_ai_art_art/