ویرگول
ورودثبت نام
خواب ظهر
خواب ظهر
خواندن ۱ دقیقه·۷ سال پیش

نقاب

عجیبه که در خیال دروغین خودم سالیان سال غرق بودم و هنوز هستم! فقط فرقش اینه که لبه های پوسیده این نقاب یا نقابهای دروغین را برای اندک لحظه ای دیدم!!

به محض دیدن، وجود طغیانگرم به سطح آمد و کمی آرام گرفت اما مثل اینکه دوست نداشت روح زخمی و ضعیف من را ترک کنه! هنوز می خواهد بجنگد و مرا فریب دهد!

من آرامش معصومانه خودم را برای چند دقیقه با تمام وجود حس کردم،چشیدم و زندگی کردم. لذت بخش بود، اما بعدش انگار فیلمی یا کتابی جذاب بوده!

من خیلی دوست دارم ماتم بگیرم، فرار کنم از این زندگی،پرخاش کنم به یکی و اضطراب خود را با سرمستی پوچی بپوشانم اما آخرش که چی؟!

نقابتخلیهسیاهیشبتولد
یک بی خبری دلچسب! بی خبری از همه چیز که بعد از یک خواب ظهر اتفاق میوفته!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید