حوریا رضایی·۱۰ ماه پیشمیانپرده یک، «و به خاطر بسپار که در زمین، مسافر و غریبی»این جملهای است که امروز هنگام رد شدن از کنار کلیسای انجیلی پطروس مقدس در خیابان سی تیر تهران، به سعید و آرزو گفتم. جملهای که منسوب است به…
حوریا رضایی·۱۰ ماه پیشراهنمای قصههای مهاجرتسلام، من حوریا هستم و قرار بود که در سلسلهروایتهایی به نام قصههای مهاجرت، روایت خودم را از پدیده مهاجرت و گفتهها و ناگفتههای آن بنویسم…
حوریا رضایی·۱۰ ماه پیشقصههای مهاجرت، قسمت اول، مهاجرت ذهنیشاید خیلی از آدمها، تاریخ مهاجرت را دقیقا از لحظه گرفتن کارت پرواز در فرودگاه امام محاسبه کنند. اما به نظر من، وقتی آدمی به آن مرحله میرس…
حوریا رضایی·۱ سال پیشقصههای مهاجرت، قسمت صفر، مقدمهحتما تاکنون شنیدهاید که فلان قصه سر دراز دارد. قصه مهاجرت هم برای من جزء همین قصههای سردراز است که شاید حتی فرایند تصمیمگیری آن چیزی بیش…