به تدریج شرکت های اروپایی متوجه شدند که رشد و توسعه پایدار و مداوم کسب و کار با هدف کسب رضایت مشتریان و افزایش سودآوری و به طور کلی در یک "کلمه تعالی سازمانی" ، میسر نمیشود مگر با استفاده از ابزارهایی جهت شناسایی، تشخیص، توسعه و گسترش عوامل رشد و موفقیت برای سازمان، که با عنوان مدل های تعالی سازمانی نامیده می شوند. مدل های تعالی سازمانی چارچوبی از استانداردها و فرایندها را جهت افزایش مشارکت و انگیزه کارکنان و ارائه محصولات و خدمات بهتر به مشتریان را ایجاد می کند و باعث می شود تا سازمان عملکرد خود را با سایر رقبا در سطح ملی و بین المللی مقایسه نماید.
در همین راستا دو مدل دمینگ و بالدریج معرفی شدند. مشاهده عملکرد و نتایج استفاده از این دو مدل سبب شد تا شرکت های اروپایی نیز به دنبال مدلی منطبق با سازمان خود باشند. براساس همین دیدگاه بنیاد مدیریت کیفیت اروپا در سال 1988 توسط چهارده شرکت اروپایی معتبر و با حمایت اتحادیه اروپا به منظور تهیه چارچوبی برای مدیریت کیفیت در اروپا تأسیس گردید که در همین راستا در سال 1991 مدل EFQM را معرفی کرد که در همان سال های ابتدایی به سرعت مورد توجه سازمان¬ ها و صنایع کوچک جهت استفاده قرار گرفت.
درصد رضایت از عملکرد این مدل تا حدی بالاست که بیش از 50 هزار سازمان در سراسر جهان از آن برای بهبود عملکرد خود استفاده می¬کنند و حتی در ایران نیز مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین اعتبار استفاده از این مدل نیز به صورتی است که سازمان ها در صورت کسب امتیاز بالا براساس این مدل، می توانند به جایزه ملی کیفیت و جایزه ملی بهره وری دست یابند.
در سایت بنیاد EFQM به صورت کامل آموزش استفاده از این مدل و امتیازدهی و سایر اطلاعات وجود دارد. همچنین در این سایت گروه هایی از افراد جهت مشاوره به سازمان ها برای ارتقا کیفی سازمانشان نیز تشکیل شده اند.
سه بخش کلیدی این مدل که هر کدام شامل معیارهایی می باشند، به شرح زیر است:
*بخش اول: جهت گیری
• معیار اول: "هدف، چشمانداز و استراتژی" الهام بخش و مخصوص برای آن سازمان باید مشخص باشد.
• معیار دوم: شامل "فرهنگ سازمانی" به معنای مجموعهای از ارزشها و هنجارهایی که بین افراد و گروههای درون سازمان به اشتراک گذاشته می شود و در طول زمان بر نحوه رفتار آن ها با یکدیگر، و با سهامداران کلیدی خارج از سازمان تاثیر میگذارد. و همچنین "رهبری" به معنای عملکرد تمامی اعضای سازمان مانند یک رهبر که برخلاف مدل سنتی توسط یک تیم مدیریتی اجرا نمی شود، می باشد.
*بخش دوم: اجرا
• معیار سوم: "درگیر کردن سهامداران" به منظور کسب نتایج برای پاسخ به انتظارات آن ها و همچنین اطلاع از جایگاه آن ها در اکوسیستم ضروری می باشد
• معیار چهارم: "ایجاد ارزش پایدار" برای موفقیت بلندمدت و کسب درآمد بیشتر نقش حیاتی دارد
• معیار پنجم: "عملکرد" و "تحول" دو نیاز مهم سازمان است که برای موفقیت، وضعیت کنونی و آینده سازمان باید بتواند این دو را همزمان برآورده نماید
*بخش سوم: نتایج
• معیار ششم: "توجه به ذینفعان" و اهمیت به نظر آن ها درباره شرکت و استفاده از تجربیاتشان در برخورد با سازمان
• معیار هفتم: شامل "عملکرد استراتژیک" می باشد که بر توانایی تحقق اهداف، ارائه استراتژی و ایجاد ارزش پایدار تمرکز دارد
efqm.org