امروزه در بین مشکلات روانی فوبیا یکی از شایع ترین هاست که زندگی بسیاری را مختل کرده و از طرف دیگر نزدیکان آن ها را در تنگنا قرار داده . هرچند که شاید برخی تا آخر عمر با این مشکل سر کنند و در روند کلی زندگی آن ها مشکلی پیش نیاید اما بدون شک در بسیاری از موقعیت ها در تنگنا قرار خواهند گرفت . اما فوبیا واقعا چیست ؟ برای آن درمانی وجود دارد یا باید فقط تا آخر عمر با آن سر کرد ؟ و آیا اصلا نیاز جدی به درمان فوبیا وجود دارد؟ در این مقاله سعی بر این بوده که تا حد ممکن به این سوالات جواب بدهیم.
فوبیا چیست؟
فوبیا یا ترس غیر منطقی، یک نوع از اختلال اضطراب است که در آن فرد ترس بی امان از یک موقعیت، یک مکان یا یک چیزی دارد. افراد مبتلا به اختلال هراس در طول زندگی خود از چیزی بیش از حد واقعی ترس دارند. این افراد اگر با منشأ ترس خود روبرو شوند، پریشانی شخصیتی بزرگی را تجربه می کنند که حتی ممکن است در وظایف طبیعی زندگی آن ها تداخل ایجاد کند. گاهی این ترس وحشت کلی در زندگی ایجاد می کند.
برای برخی از افراد، حتی فکر کردن در مورد هراس خود، فوق العاده ناراحت کننده است. فوبیا زمانی شروع به شکل گیری می کند که فرد زندگی خود را بر اساس اجتناب از چیزی سازماندهی می کند. افرادی که با این اختلال زندگی می کنند باید از چیزهایی که در زندگی آن ها منجر به اضطراب می شود به شدت پرهیز کنند. در ادامه این مطلب مجله پیام سلامت در مورد یکی از بیماری های روانی به نام فوبیا صحبت می کنی.
اگر ترس از چیزی ایجاد شود که ممکن است به ندرت در زندگی اتفاق بیافتد، مثل آمدن مار در خانه، فرد دچار اختلال در زندگی روزمره نخواهد شد. اما اگر این ترس از مسائل ساده به ترس های پیچیده که اجتناب از آن ها غیر ممکن است منتهی شود، مانند ترس از مکان های شلوغ (ترس از ترک خانه و یا رفتن به مکان های عمومی) و یا هراس اجتماعی (ترس از قرار گیری در میان گروه ها) ممکن است زندگی اجتماعی و فردی را تحت تاثیر قرار دهد.
در اکثر انواع فوبیا شرایط به گونه ای است که معمولا فرد در دیگر قسمت های زندگی اش مشکلی ندارد و زندگی نرمالی دارد، اما وقتی با آن موضوع مواجه می شود، ترس را تجربه می کنند و علائمی را نشان می دهد. فوبی انواع مختلفی دارد مثل فوبی حیوانات، فوبی موضوعات بی جان مثل ارتفاعات و فضاهای بسته. ترس از بیماری و مرگ و نیز فوبی خون و فوبی های اجتماعی.
علائم شناختی، علائم هیجانی، رفتاری و بدنی چهار دسته علائم فوبیا هستند؛ البته هرکسی که فوبیا دارد، لزوما هر چهار علامت را با هم ندارد. علائم شناختی این است که فرد مدام به این موضوع فکر می کند که نکند با آن چیزی که می ترسد، مواجه شود؛ مثلا در خیابان تاریکی، حرکتی ناگهانی را پشت سر خود احساس می کند. فکر می کند «این یک کیف زن است» و میخکوب می شود.
علائم دسته بعد، هیجانی است. عواطف فرد مثل احساس دلشوره در این دسته قرار می گیرند. هم چنین اضطراب، نگرانی، ترس، وحشت زدگی. علائم بدنی هم داریم که خودش به دو دسته بیرونی و درونی تقسیم می شود. علائم درونی با افزایش ضربان قلب و تپش قلب بروز می کند، اما علائم بیرونی مثل برافروختگی صورت یا لرزش دست است. افراد نسبت به علائم هیجانی خود آگاه ترند و آن ها را بیشتر متوجه می شوند. هرقدر علائم بیشتر باشد، فوبی شدیدتر است. هرقدر علائم آشکارتر باشد، یعنی شدت ترس و فوبی بالاتر است. یک سری علائم رفتاری هستند؛ یعنی ممکن است بدنشان در شرایطی مانند حالت آماده باش یا جنگ و یا گریز قرار بگیرد.
همه افراد در سنین کودکی ممکن است فوبیا را تجربه کنند. خیلی از بچه ها ترس از تاریکی یا تنها ماندن را دارند. به مرور زمان که از نظر سنی و عقلی رشد می کنند این ترس ها از بین می رود و نیازی هم به درمان ندارد، اما در یک سری افراد ممکن است علائم باقی بماند؛ پس باید درمان بشوند؛ مثلا افرادی هستند که اصلا از خانه هم خارج نمی شوند که این افراد قطعا به درمان و معالجه احتیاج دارند.
سه دسته اصلی وجود دارد:
فوبیاهای به خصوص (فوبیا های ساده)
اجتماعی
آگورافوبیا
فوبیاهای به خصوص (فوبیا های ساده)
ترس بیش از حد در مورد شرایط به خصوص، موجودات زنده، مکان ها، فعالیت ها و یا چیزهای دیگر. مانند ترس از:
دندانپزشکان (دنتو فوبیا)
خفاش ها (چیروپتوفوبیا)
سگ ها (سگهراسی یا سینوفوبیا)
پرواز (آویوفوبیا)
مار ها (اُفیدیو فوبیا)
پرندگان (اورنیتو فوبیا)
قورباغه ها (رانیدا فوبیا)
در نمونه ی موجود در زیر، فوبیای اجتماعی و آگورافوبیا، به عنوان فوبیاهای پیچیده شناخته می شوند. آنها به ترس یا اضطراب ریشه ایِ عمیق در مورد بعضی موقعیت ها، حوادث یا شرایط خاص، که آنها را نسبت به فوبیا های ساده بسیار ناتوانتر میکنند، مرتبط هستند.
فوبیاهای اجتماعی اکنون اختلال اضطراب اجتماعی نامیده می شوند. فرد مبتلا به فوبیای اجتماعی، موقعیت های اجتماعی برایش سخت و مشکل و گاهی تحمل ناپذیر هستند. رفتن به مهمانی ها، مراسم عروسی، گردهمایی ها و نمایشگاه ها موجب اضطراب این افراد می شود؛ در آنها ترسی از خجالت زده شده یا تحقیر شدن در جامعه یا انظار عمومی وجود دارد.
این اغلب شامل ترس از مورد قضاوت دیگران قرار گرفتن نیز می شود. افراد مبتلا به فوبیای اجتماعی احساس می کنند که در شلوغی آنها زیر ذره بین هستند و مورد بررسی قرار میگیرند؛ روی هم رفته آنها ترجیح می دهند از اجتماعات دسته جمعی دوری کنند.
روانشناسان می گویند که درصد بالایی از افراد بزرگسالِ مبتلا به فوبیای اجتماعی، در دوران نوجوانی شروع به دوری از موقعیت های اجتماعی می کنند. مطالعات نشان داده اند که شیوه ی زندگی جدایی مانده و دوری از دیگران آن ها، بتدریج استعدادشان را برای مبتلا شدن به افسردگی افزایش می دهد. کارشناسان تاکید دارند که فوبیای اجتماعی همانند خجالتی بودن نیست. افراد چاق ممکن است به دلیل وزن خود، دچار اختلال اضطراب اجتماعی شوند.
افراد مبتلا به آگورافوبیا از اینکه خود را در موقعیت هایی قرار دهند که در آن راه فراری وجود نداشته باشد، وحشت دارند؛ آنها می ترسند که بدون هیچ کمکی در یک موقعیت بسیار سخت گیر بیفتند. آگورافوبیا می تواند شامل نگرانی در سفر با اتوبوس یا قطار یا رفتن به مغازه های بزرگ و یا مراکز خرید باشد. در مواردی که علائم شدید هستند، بیمار ممکن است حتی قدم گذاشتن به بیرون از خانه برایش تحمل ناپذیر باشد.
بیماران مبتلا به این اختلال، در معرض خطر ابتلا به اختلال پانیک نیز هستند. این افراد، همانند فوبیای اجتماعی از مکان های شلوغ و عمومی اجتناب می کنند.
فوبیا های پیچیده نسبت به فوبیا های خاص یا ساده بیشتر احتمال دارد که بر سلامت بیمار تاثیر بگذارند.
به عنوان مثال، افرادی که از آگورافوبیا رنج می برند، ممکن است تعدادی از علائم فوبیاهای دیگر را داشته باشند مانند مونو فوبیا (ترس از تنها شدن)، یا تنگناهراسی (ترس از حس بدام افتادن، فضاهای بسته). در موارد شدید، فرد مبتلا به آگورافوبیا به ندرت خانه خود را ترک می کند.
علت اصلی این اختلال ناشناخته است، اما دلایل احتمالی آن عبارتست از یک واكنش یادگرفته شده (شکل گرفته در ذهن) مثلاً ناشی از تماس با فرد دیگر دارای همین ترس مشابه، یا داشتن تجربه یک ترس اولیه که قبل تر همراه با یک شیئ یا موقعیت خاص بوده است.
چند عامل افزایشدهنده:
۱. سابقه خانوادگی در اضطراب
۲. اضطراب ناشی از جدایی در دوران كودكی
۳. سایر اختلالات روانی
۴. شخصیبت كمالگرایی
اینها معمولا هنگامی که کودک ۴-۸ ساله است ایجاد می شوند. در بعضی موارد، ممکن است نتیجه ی چیزی که در دوران اولیه ی زندگی فرد رخ داده است باشد. دلیل آن ممکن است تجربه ای ناخوشایند در فضای محدود یا بسته باشد، که در طول زمان توسعه پیدا کرده و به تگناهراسی یا ترس از فضای بسته تبدیل شده است.
همانطور که در بالا ذکر شد است، شاهد مبتلا بودن یکی از اعضای خانواده به فوبیا، یکی از علل شایع است که باعث می شود فوبیا هنگام کودکی آغاز شود. کودکی که مادرش اراکنوفوبیا یا ترس از عنکبوت دارد، بیشتر احتمال دارد که همان نوع فوبیا در او ایجاد شود.
کارشناسان تاکید دارند، که فوبیاها اکتسابی بوده و این ترس ها از والدین به کودکان آموخته می شوند و آنها به صورت ژنتیکی، ترس ها را به ارث نمی برند.
دلایل آگورافوبیا و فوبیای اجتماعی همچنان مانند یک راز هستند؛ هیچکس کاملا مطمئن نیست که چرا آنها خود را بروز می دهند. محققان بر این باورند که آنها بواسطه ترکیبی از تجربیات زندگی، شیمی مغز یا هورمون های مغز و ژنتیک ایجاد شده است.
محققان می گویند که فوبیا های اجتماعی احتمالا به دلیل تجربه ای بسیار استرس زا نسبت به آگورافوبیا ایجاد می شوند.
فوبیاها و زنده ماندن – ممکن است توضیحات تکاملی برای بسیاری از فوبیاها وجود داشته باشد. در محیط های زیست دوران ماقبل، بودن در فضاهای باز و پهناور، خطر شکار و خورده شدن توسط یک حیوان درنده را افزایش می داد. غریزه ی ماندن در خانه، خصوصا برای بچه های کوچک، برای بقا و زنده ماندن کمک کننده بود.
بچه های کوچک در غارها و کلبه هایشان مجبور بودند یادبگیرند که از مارها و عنکبوت های خطرناک به سرعت دوری کنند.
فوبیای اجتماعی ممکن است همان غریزه مفید زنده ماندن در دوران باستان و دوران ماقبل تاریخ بوده باشد. بودن در میان مردمی که شما نمی شناسید، شاید از یک قبیله ی دیگر، بسیار خطرناک تر از این بود که امروزه خود را در میان جمعیتی از افراد غریبه در یک مرکز خرید می بینید.
همه ترس ها قرار نیست درمان شوند مگر اینکه در عملکرد روزانه فرد اختلال ایجاد کرده باشد. برای فوبی دو دسته درمان در سال های اخیر بسیار موفق بوده است. یکی درمان های روان تحلیلی و دیگری رفتاردرمانی. در درمان های روان تحلیلی به افراد کمک می شود ترس هایی که ریشه در ناخودآگاه آن ها دارد کشف شود. به عبارت دیگر فرد با ترس های دوران کودکی خودش مواجه می شود و به کمک درمانگر این ترس ها تحلیل و تفسیر می شوند تا آگاهی اش نسبت به اتفاقی که در گذشته افتاده و به علائمش افزایش پیدا کند. معمولا درمان هایی که با رجوع به گذشته انجام می شوند به زمان بیشتری احتیاج دارند.
یک دسته دیگر رفتاردرمانی است که از تکنیک های کارآمدی در درمان فوبی استفاده می کنند مثل تکنیک «مواجه سازی». به این صورت که به فرد کمک می کنند با ترسش مواجه شود؛ البته اشکال ترس ها با هم متفاوت هستند، مثلا فردی که ترس از فضاهای بسته دارد و از سوار شدن به آسانسور می ترسد ممکن است تا درب آسانسور را می بیند ترسش شروع شود. فردی دیگری ممکن است با رفتن داخل آسانسور این حس را تجربه کند. فرد دیگری ممکن است حتی از رفتن به ساختمان هایی که آسانسور دارند اجتناب کند؛ پس بنابراین تکنیک مواجه سازی در افراد مختلف متفاوت است. در درجه اول باید میزان ترس بررسی و ارزیابی شود.
گاهی وقت ها افراد در ذهنشان می توانند با ترسشان مواجه شوند و فقط در هنگام مواجه واقعی می ترسند، اما گاهی کسی که فوبیا مثلا فوبی گربه دارد حتی نمی تواند عکس گربه را هم ببیند. بعد از ارزیابی میزان شدت، برنامه درمانی برای افراد مختلف در نظر گرفته می شود. برای کسی که شدت ترس بسیار بالایی دارد، از مواجهه حضوری استفاده نمی شود و در ابتدا فرد آن صحنه ها را ذره ذره در ذهنش مجسم می کند. به محض اینکه در ذهنشان به آن موقعیت نزدیک می شوند، درمانگر با آموزش مهارت هایی مثل آرام سازی به آن ها کمک می کند آرامش خودشان را حفظ کنند. بعد که علائم ترس کم شد و فرد توانست مواجهه را در سطح ذهنی انجام دهد در مرحله بعد، مواجه سازی حضوری انجام می شود. شاید روز اول باید با فرد دیگری تا نزدیک آسانسور برود و بار دوم تا دم آسانسور برود و...