حسین وجدانی
حسین وجدانی
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

شوالیه‌های دوچرخه سوار؛ فرهنگ‌سازان بی‌ادعا!

داری سربالایی خیابان را نفس‌نفس زنان و ۱۰ سانت - ۱۰ سانت پا می‌زنی که ناگهان اژدهایی زوزه‌کشان از پشتت نزدیک و از یک‌قدمی‌ات رد می‌شود، لرزه بر اندامت می‌افتد اما به خودت نمی‌آوری و ادامه می‌دهی...

این حکایت یک لحظه از یک روز معمولی شوالیه دوچرخه سوار در مسیر اتوبوس‌های BRT‌ تهران و بین فیل‌های سپاه ابرهه است! البته بی‌انصافی نکنیم، همه رانندگان اتوبوس هم این قدر بی‌رحم نیستند. بعضی با فاصله مطمئن و با همان بوقی که قبل از رسیدن می‌زنند آگاهت می‌کنند که هی داداش، نفتی نشوی!

شاید بگویید خب آدم حسابی! مگر خط ویژه، ویژه توست؟ اینجا ویژه ماشین‌های دولتی و کمی هم اتوبوس‌های تندرو است؛ من هم در جواب عرض خواهم کرد که:

من که از خیابان و اتوبان رانده و از پیاده‌روها مانده‌ام (به‌خاطر سنگینی نگاه سالمندان و سربه‌هوایی کودکان)، جز خط ویژه از کجا طی طریق کنم آن‌هم بی هم‌رهی خضر؟
تازه مسیر ویژه دوچرخه‌سواری هم تنها در بعضی خیابان‌ها کار شده و آن‌جا هم شده پارکینگ موتور و گاهی پیاده رو. خداسرشاهده راه بی‌خار و سرپناهی نمانده برای ما
رقصی چنان کناره خیابانت آرزوست؟
رقصی چنان کناره خیابانت آرزوست؟


در ادامه معرفی مخاطرات ارضی و سماوی باید بگویم که فقط اتوبوس‌ها هم نیستند، خطر دومی که همیشه یک دوچرخه سوار را تهدید می‌کند چه در خط‌ BRT، چه خط ویژه دوچرخه و چه خیابان یا پیاده‌رو، موتورسیکلت‌ها هستند. راکبانی که فقط گاز دارند و ترمز، به‌ندرت! اغلب آنان، حق تقدم دائمی دارند و قانون را خودشان تعیین می‌کنند. در هر جهت جغرافیایی و محور مختصاتی هم ممکن است موشک‌آسا به سمتت روانه شوند.

شوالیه موتوری در جدال با اژدر ۱۸ متری
شوالیه موتوری در جدال با اژدر ۱۸ متری

تازه جدیدا موتورهای برقی هم به مصائب دوچرخه‌سوار بی‌پناه اضافه شده‌اند که مثل روحی مهربان و به ‌شکلی حیرت‌انگیز، ناگهان در کنارت سبز و زرد می‌شوند. این طایفه اخیر برای خود و عابران پیاده‌ هم خطرات جدی محسوب می‌شوند چون صدایی هم‌طیف باد دارند و تمایل به استفاده از بوق در آنان، شدیدا کم دیده شده‌است.
دیگر از تاکسی‌ها و رانندگان عجول نگویم که سرتان درد نگیرد اما این قماش هم گاهی جان به لب‌تان می‌کنند.

از این‌ها بگذریم ... جانم برایتان بگوید که من بیش از ۲۰ سال است هم‌دم دوچرخه‌ام، از خرید نان و میوه و هر چیز دیگری که برای خانه لازم بوده، مهمانی رفتن با دوچرخه، مدرسه رفتن و سرکار رفتن بگیرید تا ترافیک را پیچاندن و ترشح آدرنالین در سرپایینی‌های کوه و خیابان را چشیده‌ام.

چه بسیار دوچرخه‌ها که سارقان خوش‌سلیقه از من به امانت گرفته! و آه‌ها و صبرها تا خرید مرکب بعدی به جان خریده‌ام. تصادف هم کرده‌ام. چرخ جلویم بین چاک‌های پل‌های آهنی سرکوچه گیر کرده، از موتوری ضربه خوردم و ... ولی

لذت ورزش سالم و ترویج ورزش در بین هم‌شهریانم و -تا همین چند وقت پیش- ارزانی دوچرخه سواری را نمی‌توانم ناگفته بگذارم.

اگر مسیرِ خلوت و بادِ موافق و یار همراه هم یک‌جا جمع شوند که دیگر نورعلی‌نور است و دوچرخه‌سواری را به اعلی درجات لذت می‌رساند؛ گرچه تنهایی ورزش کردن هم مجال اندیشه می‌دهد و تاحدودی شبیه کوه‌نوردی در تنهایی، گاهِ مراقبه و کشف‌وشهود و تمرین تاب‌آوری است (دیده‌ام که می‌گویم!)

چرخ‌نوردی هم عالمی دارد!
چرخ‌نوردی هم عالمی دارد!

از دیگر برکات دوچرخه سواری، صرفه‌جویی در هزینه رفت‌وآمد درون‌شهری است. تازه خبر خوب این است که مترو هم اجازه ورود دوچرخه را با شرایطی می‌دهد و این خبر فرهنگی امیدوارکننده‌ای است.

دوچرخه و مترو سواری با هم
دوچرخه و مترو سواری با هم

اگر مشتاق دوچرخه‌سواری شدید یا از قبل بودید و پایی در رکاب زده‌اید، نکاتی برای سلامت و کیفیت بیشتر دوچرخه‌سواری‌تان آماده کرده‌ام که تقدیم می‌کنم:

نکاتی از تجارب دوچرخه‌سواری که به‌رنج، حاصلم آمده

  • اگر از زنجیر دوچرخه، صدای شنی تانک شنیدید بدانید که موعد روغن‌کاری‌اش گذشته! و اگر کاری نکنید ممکن است در فشار، زنجیر پاره کنید! پس روغن چرخی به آن بزنید در حدی که صدایش بخوابد نه آن‌قدر که از زیرش بچکد.
  • زین دوچرخه را آن‌قدر بالا بیاورید که زانوهای مبارک در حین پا زدن تا ۸۰-۹۰درصد باز شود وگرنه در سربالایی‌ها پدر کشکک‌های زانوان‌تان در می‌آید.
  • هوا که گرگ‌ومیش شد از چراغ‌های پرنور بر دوچرخه و بدن خود به سواره و پیاده نور پرتاب کنید تا ناخواسته فاصله اجتماعی‌تان با آنان کم نشود. شبرنگ روی لباس و چرخ‌‌ها هم از توصیه‌های بزرگان است.
  • شوالیه‌های عزیز بی‌نیزه و سپر، کلاه‌خود شما که همان کلاه ایمنی یا به‌ فرنگی، هلمت نام گرفته را همیشه بر سر باصلابت‌تان بگذارید.
  • شما آقایان معزز از زین ژله‌ای یا شلوار/شرت لایه‌دار استفاده کنید که ضربات دوچرخه در دست‌اندازهای نامتناهی شهر، به پروستات‌ آسیب نزند.
  • شما بانوان محترم بهتر است مادامی که فرهنگ و تابوهای جامعه ما نرمال نشده، انفرادی دوچرخه سواری نکنید یا اگر چاره‌ای ندارید، خیلی جلب توجه نکنید که مریض در مسیر، بسیار است.
  • قفل و زنجیر ضدبرش، کشک است! دوچرخه‌جان خود را جایی پارک کنید که نزدیک یا دست‌کم در دیدرس مداوم‌تان باشد، البته مثل دوچرخه‌های بی‌دود، GPS هم می‌توانید به آن الصاق کنید، ولی هزینه و دنگ‌وفنگ دارد.
بیدودا! اگر سبک‌تر و ارگونومیک‌تر و دنده‌دار بودی، برای سواری در تهران چه عالی بودی
بیدودا! اگر سبک‌تر و ارگونومیک‌تر و دنده‌دار بودی، برای سواری در تهران چه عالی بودی


دوچرخه سواری سخت است اما لذیذ

از سختی‌ها و خطرات دوچرخه‌سواری سخنم به درازا کشید اما انصافا هر ورزشی تلخ و شیرینی خودش را دارد. خوبی دوچرخه‌سواری به راحتی و دم‌دست بودنش است. زمانش هم دست خودتان است، گرچه صبح زود خصوصا در کلان‌شهرهایی چون تهران، قبل از 6AM مستحب موکد است!

عرضم را به تصدیق شعری از صائب تبریزی غنی‌تر می‌کنم که می‌فرماید:

دم جان‌بخشِ نسیم سحری را دریاب /  پیش از آن کز نفس خلق مکدر گردد

راستی از دوچرخه‌سواری گروهی و خانوادگی هم غافل نشوید که هم صله‌رحم است، هم ورزش و شادی دسته‌جمعی. تازه این حرکت در این وانفسای اقتصادی و سلامتی، مفرح ذات و ممد حیات است به قول سعدی علیه الرحمه.

عضلات عالی منبسط!

-----------------------------------------

پ.ن: از حسین حمیدیای دوست‌داشتنی که قلم روانش در پویش رکاب‌سفید، نوشتنم برافروخت و سرخطم داد، متشکرم.

دوچرخهترافیکورزشطنزرکاب سفید
بازاریاب محتوایی که اینجا به دنبال راحت نوشتن و خواندن است
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید