سال پیش بود که دکتر وکیلی به من گفت: تو بلد نیستی نه بگی! برو روی نه گفتن کار کن.
با گارد شدید گفتم من! من استاد نه گفتن هستم. اما زمان اثبات کرد که شدیدا در اشتباه بودم.
شاید شما هم مثل من اگر دوستی پیشنهاد کاری بدهد یا پروژهای پیشنهاد داده شود سخت بتوانید نه بگویید و چشمانتان را روی آن ببندید. هنر نه گفتن فقط شامل سیگار کشیدن، مصرف مواد مخدر، شرب مشروبات الکلی و یا هر اقدام خلاف قانون نمیشود، بلکه شامل موارد عالی مانند خواندن یا خریدن یک کتاب عالی ، زمان گذراندان با دوستان، یا وقت گذراندن با موارد مثبت هم می شود.
فرض کنید دوست صمیمی شما پیشنهاد میکند که با هم به یک کافه بروید (البته بعد از کرونا)و با صرف یک فنجان قهوه درجه یک یاد خاطرات شیرین گذشته کنید.
شما هم به طور همزمان در حال کار بر روی یک پروژه سخت هستید و از طرفی توانایی نه گفتن به دوستان نیز ندارید و نمی خواهید دل او را بشکنید.با او قرار میزارید ولی آخر سر نمیتوانید بروید.
شما برای اینکه دل دوستتان نشکند و او را نرنجانید به او نه نگفتید ولی عملا عمق فاجعه را بیشتر کردید. یا فرض بگیریم به کافه رفتید اما استرس پروژه بر روی تمام لحظات حضورتان سایه افکنده و شیرینی تجدید دیدار را تلخ تلخ کرده است.
این موضوع را میتوان به موارد مختلفی در زندگیمان بسط داد. مثلا به خودمان نمیتوانیم نه بگوییم و وسیلهای را می خریم که نه تنها به کارمان نمیآید بلکه باعث میشود با کسری بودجه برای موارد ضروری زندگیمان مواجه شویم.
خیلی از افراد شاید در نه گفتن توانمند باشند و بتوانند به راحتی نه بگویند، اما کافی است در مقابل خواستههایشان یک نفر نه بگویند.دنیا را بهم میریزند و آشوبی به پا میکنند که نمیتوانید تصور کنید که با همان فرد 5 دقیقه پیش در حال مذاکره هستید.
اول از همه فهمیدم که نه گفتن شاید شاید شاید برای لحظاتی برای دو طرف سخت باشد، اما قطعا تاثیر آن در آینده بهتر است.
مثلا وقتی یکی از دوستان برای یک پروژه طراحی سایت عالی با من تماس گرفت بعدا از هماهنگی با تیم فنی و جمعبندی به این نتیجه رسیدم که از نظر زمان و توانایی در وسع ما نیست. با سختی تمام با دوستم تماس گرفتم و با توضیح دادن شرایط علت نه گفتن را بیان کردم. در کمال تعجب نه تنها دوستم ناراحت نشد بلکه گفت برای اجرای پروژه از من مشورت خواهد گرفت.
البته این نکته یادتان باشد که لازم نیست همیشه علت نه گفتنتان را بیان کنید، شاید موضوعی برخلاف ارزشهای شماست و شما از انجام آن راضی و خشنود نیستید.
بعضی وقتها نگفتن با یک ببخشید اولی راحتتر هم میشود. مثلا "ببخشید علی جان ولی این هفته نمیتوانم به کافه بیاییم".
در خلوتم با خودم به این نتیجه رسیدم تمام انسانهای این کره خاکی مانند من الویتها و ارزشهای خاص خودشان را دارد. اگر فردی به من نه گفت به شخصیت یا دوستی با من نه نگفته است، بلکه به پیشنهادی بوده است که من به او دادهام و اگر آن کار برای من در الویت است با تلاش و جستوجو در صدد حل این موضوع بر بیاییم.
منبع:hrsoleimani.ir
با به کار بستن همین دو مورد امروز حال بهتری از قبل دارم و خدا را بابت آن شاکرم. شما چه تجربیاتی در مورد نه گفتن و نه شنیدن دارید خوشحال میشوم که با من به اشتراک بگذارید.