ویرگول
ورودثبت نام
حسین تقوایی دل نویسی تنها از پشت کوه
حسین تقوایی دل نویسی تنها از پشت کوهباوردارم هر چه می بینیم و ازکنارش می گذریم می تواند بهانه نوشتن باشد بی تفاوت از کنار هیچ صحنه ای نباید گذشت چه زیباست که با نوشتن ماندگارش کنیم
حسین تقوایی دل نویسی تنها از پشت کوه
حسین تقوایی دل نویسی تنها از پشت کوه
خواندن ۲ دقیقه·۳ ماه پیش

جایی که هم‌اکنون نشسته‌ام (ابهام و گم شدن حوادث و آدم‌های گذشته‌اش)

شاید این فکر کمی عجیب به نظر برسد، ولی همیشه یک سؤال در ذهنم بوده و الان هم هست: جایی که اکنون در آن قرار گرفته‌ام، از نظر مکانی و از نظر عقب‌گرد زمانی چه اتفاقاتی در آن رخ داده است؟

مثلاً در همان روستایی که زندگی می‌کنم، هزار سال پیش اثری از زیستن آدم‌ها وجود داشته یا بیابانی خشک و بی‌آب‌وعلف بوده است؟ یا همان محله خودمان در تهران که در آن به دنیا آمدم، چه؟ هرچه هست، این سؤال همیشه برای من مطرح بوده است.

یک روز برنامه‌ای تلویزیونی نگاه می‌کردم. کارشناس برنامه می‌گفت خیام جایی عنوان می‌کند که خاکی در بیابانی یا هرجا به صورت تو می‌خورد، شاید روزی صورت زیبارویی بوده است که اکنون خاک شده و صورت تو را می‌نوازد. یا حدیثی هست که می‌گوید جایی که در آن مسجدی بنا شده، حتماً این فضیلت را داشته که قطره خونی از شهیدی بر خاکش ریخته شده تا ظرفیت احداث بنای مسجد در آن از طرف خداوند متعال عنایت شود. این‌ها نشان می‌دهد عقب‌گرد زمان در مکان فعلی و سابقهٔ اتفاقات می‌تواند تأثیراتی داشته باشد.

شاید جایی که من نشسته‌ام، قبلاً عبادتگاهی بوده که عبادت خدا کار ساکنانش بوده؛ یا خانه‌ای که عده‌ای مثل یک خانواده در آن مشغول زندگی بودند، با خوبی و خوشی یا با ناخوشی. جایی بوده که نظامیان لشکریان خود را در آن مستقر کرده و اردوگاه بنا کرده‌اند، یا مقر حکومتی یا محکمه‌ای برای داوری یک قاضی بوده؛ یا جایی برای کِشت و زرع و کشاورزی؛ یا محل دیداری عاشقانه، یا میکده و شرابخانه. هرچه هست، من نمی‌دانم.

همین نشان می‌دهد چقدر احتمال برای وقوع حوادث در یک مکان محدود وجود داشته است. در روستایی که من زندگی می‌کنم، قبرستانی در گذشته بود که مشخص نبود مربوط به چه دوره‌ای بوده و اصلاً خود روستا در کجا بنا شده بود. غرضم این است که بعد از رفتن ما، حوادث در مکان در تاریخ جای می‌مانند و انسان‌های بازیگر آن حوادث در آن زمان و مکان خاص گم می‌شوند.

مثلاً امسال حادثهٔ حملهٔ اسرائیل به میدان تجریش و آن کشتار وحشیانه را داشتیم. ولی شاید حتی قدیمی‌ها یادشان نباشد یا اگر یادشان باشد، دیگر برایشان اهمیتی نداشته باشد. در همین میدان تجریش، اواسط دههٔ شصت، سیل بزرگی اتفاق افتاد و نزدیک به ۳۰۰ نفر کشته و مفقود شدند. چه فاجعه‌ای اتفاق افتاد! همان‌طور که آن حادثه و آدم‌هایش در تاریخ گم شدند، ما و حوادث‌مان هم مثل همین حوادث امسال در تاریخ گم خواهیم شد.

---

پایان

پستی که شاید در تاریخ گم شود، ولی نوشته شد در تاریخ ۲۳ شهریور ۱۴۰۴ هجری خورشیدی، صبح ساعت ۶:۰۹، نزدیک تهران در اتوبوس.

تاریخگممیدان تجریش
۱۴
۰
حسین تقوایی دل نویسی تنها از پشت کوه
حسین تقوایی دل نویسی تنها از پشت کوه
باوردارم هر چه می بینیم و ازکنارش می گذریم می تواند بهانه نوشتن باشد بی تفاوت از کنار هیچ صحنه ای نباید گذشت چه زیباست که با نوشتن ماندگارش کنیم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید