خیالات دلنویسی
خیالات دلنویسی است که چند سالی مهمان گل روی گلهای بنفش زعفران بوده و کمی در کنارشان زندگی را زیسته کرده.
امروز، ۵ آبان، در نکوداشت زعفران، آنچه دلم از زندگی با زعفران آموخت را نگارش میکنم.



مراحل زیست زعفران
آبیاری اول زعفران:
بعد از خواب تابستانه، در اواسط مهر، نیاز به آبیاری دارد تا در آبانماه محصول خود، که گلهای آن است، برداشت شود.
در واقع، در تابستان زعفران به آبیاری نیازی ندارد و کشاورز با خیال راحت محصولات دیگرش را پرورش میدهد.
پیام این مرحله زندگی زعفران برای زندگی انسان:
حسادت نکردن است. گویی این قسمت مثل این میماند که کسی به دیگری بگوید:
«برو خوش باش، به قول امروزی عشق و حالت را بکن. خوب که دور و دورت را کردی، بیا، من هم هستم.»
و این، خیلی از خودگذشتگی میخواهد که به خوشی دیگران تو هم خوش باشی.
پیام دیگرش رستاخیز از دل خاک و وزیدن دوباره عطر نسیم زندگی از بنههای خاک است که میتواند برای انسان هم چنین اتفاقی رخ دهد؛ یعنی برخاستن زندگی از دل مرگ.
برداشت زعفران:
در آبانماه با برداشت گل زعفران، کشاورز حاصل تلاش خود را با برداشت گل و جمعآوری و پاک کردن کلالهی سرخرنگ گل زعفران به دست میآورد.
پیام این مرحله زندگی زعفران برای زندگی انسان:
چه آزار داری وقتی با گل میتوانی مرا خوشحال کنی و به من سود رسانی؟
زیادی مرا پر از خاک و گل میکنی، بگذار کمی از زندگی کنار گل لذت ببرم، به خدا جای دوری نمیرود.


آبیاری دوم زعفران (زاجآب):
آبیاری دوم بعد از برداشت گل انجام میشود و هدفش نرم کردن خاک، از بین بردن حشرات و شوری خاک،
فعال کردن میکروارگانیسمهای مفید و آسانتر شدن نفوذ آب در آبیاریهای بعدی است.
پیام آبیاری دوم:
با نتیجه رسیدن کار و کسب سودت، کار را رها نکن که هنوز برای پیروزی مجدد در آینده نیاز به کار جدید داری.
وگرنه موفقیت فقط یکبار یار و همراهت خواهد بود. کار تازه را برای آینده شروع کن.
کمربندها را ببند، در باد پیروزی خوابیدن آغاز شکست خواهد بود.
وجین بعد از آبیاری:
برای حذف علفهای هرز انجام میشود تا مواد غذایی خاک فقط مصروف بوته و پیاز (بنه زعفران) شود.
این کار معمولاً با دست انجام میشود و باید با دقت صورت گیرد، هرچند علفکش هم استفاده میشود.
پیام وجین بعد از آبیاری دوم زعفران برای انسان:
وقتی دوباره شروع میکنی، افکار بد و خصلتهای زشت وجود دارند که باید رفعشان کنی.
در واقع باید نقاط ضعف خود را از بین ببری تا احتمال موفقیتت بیشتر شود.
علفهای هرز در مزرعه زعفران همان افکار منفی، کینهها، نفرتها و دیگر موانع فکریاند که راه را پیش رویت میبندند.
برای خلاص شدن از آنها باید با تلاش و به ظرافت کامل اقدام کرد و این افکار را ریشهای نابود کرد، درست مثل علفهای هرز زعفران که باید از ریشه ریشهکن شوند.
شاید هم یکباره تحولی عمیق رخ دهد و افکار با یک نوشته، یک عکس یا یک سخن متحول شوند و افکار منفی نابود گردند.
البته این مثل علفکش زدن به علفهای زعفران است که احتمال نتیجهبخشیاش کم است.
ادامه رشد در زمستان و آبیاری سوم و چهارم:
زعفران برعکس گیاهان دیگر، مدت زمان رشد خود را در فصل پاییز و زمستان میگذراند و اوایل بهار برگهایش خشک میشود.
در واقع، در اصطلاح، بوتهها میمیرند.
در این مدت زمان، پیاز زعفران احتیاج به رسیدگی دارد، بهخصوص در فصل زمستان، به دو آبیاری و یک وجین نیاز دارد.
البته محلولپاشی هم باید جزو اقدامات باشد.
پیام این قسمت از زندگی زعفران:
در جایی انسان میتواند برخلاف جهت دیگران زندگی کند، حتی اگر لازم باشد خودش در سکوت باشد.
خاموش بودن، در عین زندگی دل، خودش میتواند زمینهساز زندگی دوباره باشد.
گاهی اوقات ــ که نه، اکثر اوقات ــ برای انسان واقعی بودن باید برخلاف جهت جامعه زندگی کرد، حتی اگر لازم بود در سکوت روزگار گذراند، ولی همرنگ جماعت دورو و دغلباز نشد.
نه اینکه برخلاف جامعه خورد و آشامید یا لباس پوشید؛ بلکه گهگاهی روش زندگیات متفاوت باشد، افکارت طور دیگری باشد.
مانند زعفران که از همان آب بهره میبرد که سایر گیاهان از آن مشروب میشوند، همان غذاهایی را مصرف میکند که دیگر گیاهان از آن ارتزاق میکنند، در بستر خاک پرورش مییابد، ولی جور دیگر زیست میکند.
همانطور که ما هم باید در همین جامعه و با همین مردم اختلاط داشته باشیم، ولی کار خودمان را هم بکنیم.
شاید جملهی «چشمان را باید شست، جوری دیگر باید دید» را سهراب بیخودی نگفته است.
و مولوی گفته: «از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست.»
مرحله آخر عمر سالانه زعفران:
از اوایل فروردین تا ماه اردیبهشت، برگهای بوته زرد میشود و زمان پایان عمر سالانه زعفران میرسد.
اینجاست که این پایان، آغاز میشود.
هر شروعی را پایانی است و این فنا، سرانجام حتمی همهی زمینیان است.
اینجا آیا پایان کار است؟ نه، برای زعفران حداقل نه.
کمی به سکوت و خواب تابستانه نیاز دارد تا پاییزی قبراق و سرحال، دوباره از بستر خاک چو عروسی بنفش گلافشانی کند و با چشمان آدمیان پیوند دوباره برقرار کند.
پیوندی به رنگ گلهای زندگی که با هم برکت بسازند.
آری، زعفران در بهار به خواب میرود، ولی آیا زعفران مرده؟ نه.
بنههایش در زمین ماندهاند، منتظرند تا خنکای آب پاییزی به فرمان خدای گل، زندگی دوبارهای به آنها ببخشد.
حال، سؤالم از خودم این است:
وقتی پایان زندگی موقت زعفران میتواند حیاتی دوباره داشته باشد، زندگی منِ انسان نمیتواند با برزخی چون خواب تابستانی زعفران، که زندگی هست ولی گویی چون رؤیا، دوباره به رستاخیز برسد؟
چیزی چون زعفران در پاییز...
من که محالش نمیپندارم، شما چی؟
و دعایم آخر این است:
ای خدای همهی موجودات و پرورشدهندهی آنها، و ای زندگیدهنده به بنههای در درون زمین زعفران،
حال که مرا در این دنیا پایانی است و مرگ چو خوابی مرا در بر میگیرد،
برخاستن را در روز جدید با گل و ریحان قرار ده، همچو عطر گلهای بنفش زعفران در پاییز.
و نه روح و جسمم را پر از درماندگی و فلاکت در آن رستاخیز کن، چون برگهای زرد و پژمردهی دیگر گیاهان در پاییز.
گرچه اینها مثالهای کوچکی است، ولی در نهایت تو آن کن که سزاوار آنی، نه آنچه من بدان سزاوارم.
دوشنبه ۵ آبان ۱۴۰۴
میلاد حضرت زینب (سلاماللهعلیها) مبارک باد.
روز ملی زعفران مبارک باد.
۵۵ روز تا پایان برگریزان ۱۴۰۴
۱۴۴ روز تا بهار عطرافشان ۱۴۰۵
---
---
---
---
---
---
---
---
دلنویسی تنها از پشت کوه