ایمان رحمانیان
ایمان رحمانیان
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

اطلاعات سالادی

امروز به دنبال موضوعی میگشتم که به کمک آن مطلبی را برای کانالم آماده کنم. به خودم که آمدم دیدم ساعتی غرق در تلفن همراه بودم و الان دستانم خالی خالی است. فقط ذهن آرامم را مشوش کرده ام. اقرار میکنم مسیر را اشتباه رفته ام!


به لطف شبکه های اجتماعی جنس خوانده ها و دیده های ما تغییر کرده است. در گوشه ی اتاق نشسته ایم و حتی از هوای بیرون هم خبر نداریم. اما به لطف این شبکه ها طی الارض می کنیم و در کسری از ثانیه با تصویری از مالدیو به لندن می رویم و با نوشته ای از مولانا تا فروید با تغییر دیدگاه روبرو می شویم. گاهی شعری جلوی ما ظاهر می شود، گاهی خبری و گاهی تبلیغی!


و من گاهی فکر می کنم آیا ذهن بینوای من با این ورودی های ناموزون، می تواند خروجی های موزونی تولید کند؟ این چرخش ها و تناقضات و اندیشه های ناپخته چه تاثیری بر ذهن و اندیشه های ما دارد؟


حتی اگر ساعت ها بنشینیم صدها بیت شعر بخوانیم و به ذهن فرصت هضم و جذب آنها را ندهیم، چه سودی نصیب ما می شود؟!


به نظر من گاهی یک پاراگراف یا یک بیت شعر یا... این قدر پتانسیل دارد که روزها با خود تکرار کنیم و مزه مزه کنیم تا شاید در نهایت آن را هضم کنیم. آنگاه ممکن است همان یک اثر بر ما اثری عمیق بگذارد و به تغییر عادت یا رفتاری منجر شود.

شبکه های اجتماعینوشتننوشته
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید