هر کسی در درون خود حرفهایی دارد که گاهی برای خودش نیز ناآشناست. حرف هایی که آنها را ندای درون می نامیم. برای شنیدن این حرف ها بهترین راه خلوت کردن و سکوت است. در سکوت، ندای درون با صدای بالاتری پخش می شود و اگر گوش دلمان کر نشده باشد، ندای درون به وضوح شنیده می شود.
شنیدن ندای درون نیاز به یک جسارت دارد چرا که ندای درون حرف هایی می زند که معمولا با ما غریبه است. خیلی ها توان شنیدن این حرفها را ندارند و این ندا در خفقان وجود آنها راه به جایی نمی برد. جالب است که تعریف من از خودم با تعریفی که ندای درونم ارایه می دهد، تفاوت دارد. من گاهی خودم را آنگونه می شناسم که دیگران به من می گویند. گاهی این تعریف دیگران باور مرا از خود شکل می دهد و من چیزی می شوم که خودم نیستم. اما ندای درون، مرا آنگونه تعریف می کند که واقعیت دارد. در نتیجه شنیدن و پذیرش این تعریف از من شجاعت خاصی می طلبد که هر کسی ندارد.
ندای درون توانایی ها و استعدادهای مرا خیلی خوب می شناسد و از دل و جان من سخن می گوید. اگر کمی جسارت به خرج دهیم و به این صدا گوش کنیم اتفاقات بزرگی در زندگی مان رخ می دهد.
گاهی این ندا سر من غر می زند که ای من، به کجا چنین شتابان؟! این فریاد زمانی شنیده می شود که پای ما محکم روی پدال گاز زندگی قرار گرفته و تخته گاز در حال عبور از مسیر پرپیچ و خم زندگی هستیم. در این حال ندای درون بارها چراغ قرمز را سر راهمان قرار می دهد و امیدوار است این چراغ های عبور ممنوع باعث توقف و شنیدن صدایش شود. اگر چندین بار از این چراغ ها رد شدیم دیگر شاید ندای درون از ما ناامید شود!
ما آدم ها گاهی فکر می کنیم اگر مثل بقیه باشیم خیلی موفق هستیم. یعنی موفقیت را در این می دانیم که وقتی کسی به ما رسید و پرسید چه کار می کنیم بتوانیم چیزی بگوییم که طرف مقابل خوشش بیاید! یعنی تنها چیزی که این وسط نقشش هیچ اهمیتی ندارد، خودمان هستیم! مثال روشنی که برای این موضوع دارم افرادی هستند که کارشان را دوست ندارند. این دسته افراد خیلی وقت ها بدلیل عدم شنیدن ندای درون اصلا به استعداد ها وتوانایی های خود باور ندارند یا بهتر است بگویم نمی دانند چه استعدادی دارند! این ها همانهایی هستند که به آنها انسان های باری به هر جهت می گویند. اینگونه افراد احتمالا در انتخاب رشته تحصیلی، شغل، همسر و... همیشه نظرات دیگران را به ندای درون خود ترجیح داده اند.
ترس از شکست و نکوهش دیگران عواملی هستند که می توانند ندای درون را تضعیف کنند. واژه ی ترس زشت ترین واژه ای است که می شناسم و به عنوان یک صداخفه کن قوی در کشتن ندای درون ایفای نقش می کند.
ترسهایت را فراموش کن، سکوت کن، ندای درونت را بشنو، ببین از زندگی ات چه میخواهی و آنگونه زندگی کن که شایسته ی توست.