خب توی این پست طبق قول قبلم میخوام بگم اگه برمیگشتم عقب به قبل از خیانت یا اول اون چه میکردم.
اول از همه ، من بعد از اول اونقدر همسرم نازم رو کشیده بود که مثل یه کش که همش میکشیدنش دوست داشتم در برم و همیشه از دست همسرم شاکی بودم و حتی اون موقعها یه وبلاگ مینوشتم که بعدا خوندم برام شوک آور بود دایم تو فکر مهاجرت و خیانت به همسرم و ول کردنش بودم و دقیقا همین اتفاق برای اون افتاد پس اول از همه بدونین ما کنار هم زندگی میکنیم و به هم بدهکار نیستیم نه نقش مظلوم رو بازی کنید و نه نقش ظالم رو . ما کنار هم قرار میگیریم تا همدیگر رو کمک کنیم رشد کنیم و این رشد و رفتار دو طرفست اگه یکی میزنه اون یکی هم کاری میکنه که بخوره پس بدونین همه چیز توی این دنیا دوطرفست و اگه تصمیم میگیریم هر طرف باشیم تصمیم خودمونه و بهترین تصمیم اینه دو طرف بهم آرامش بدیم و توی زندگی با هم بالا بریم و اگه میبینین توی چرخه معیوب عشق و تنفر افتادین یا نگاه بالا و پایین لطفا یه چند ماهی از هم به هر بهونه ای جدا بشین به بهونه کار ، مریضی مادر ، .... و بعد توی اون دوره تصمیم بگیرین برای زندگیتون چی میخواین یه همراه و پارتنر تا به هم کمک کنین به هدفهاتون برسین و بالاتر برین یا یه نفر که همه کمبودهامون رو درمون کنه و همه تقصیرهای زندگی و رشد نکردنهامون رو گردن همدیگر بندازیم . اگه میگین اولی ولی طرفتون نمیخواد و هر چی سعی میکنین باز طرفتون نمیخواد و برمیگردین رو چرخه دعوا و ... بدونین همه چیز دوطرفست و درسته از دید خودتون دارین سعی میکنین و با آرامش حرف میزنین و ... ولی از دید طرفتون اینطور نیست پس بهتره با کمک یه مشاور حرف همدیگر رو اول بفهمین و طریقه نشون دادن به همدیگر رو و اگه حتی بعد از جلسات میگید درست شدنی نیست یا کلا راه دوم رو انتخاب میکنید که دعوا دارید و تمام تقصیرها مال طرفتونه و .... پس بدونید درست هم نخواهد شد همونطور که تقصیر جامعه یا دوست یا مادرمون بود پس این لطف رو در حق خودتون و طرفتون بکنید و از هم جدا بشید و حداقل تنها باشید مسئولیت زندگیمون رو بهتر دست میگیریم . زندگی برد و باخت نیست که فکر کنین اگه جدا شدید و همسرتون یه ازدواج خوب داشت اون برنده میشه و شما بازنده که بخواید از ترس این اتفاق با اولین پسری که جلوی راهتون میاد ازواج کنید یا توی همون رابطه فاسد بمونین، همیشه بدونین زندگی آرامش لحظه هاست و هر کس توی زندگیش چه مجردی چه متاهلی آرومتر باشه و بیشتر خودش باشه خوشبختره
دوم، اولین مرحله فهمیدن خیانت حس ششممونه که میفهمیم رفتار همسرمون عوض شده و این مرحله باید تصمیم بگیرین یا میتونین مثبت اندیش باشین و بجای افکار منفی افکار مثبت داشته باشین و با همسرتون کارهای آرام بخش و لذت آور مثل سفر یا ... که هر دو باهاش لذت میبرین انجام بدین تا آرامش کسب کنین و حتی اگه چیزی هم باشه همسرتون با شرمندگی قدر شما رو بهتر میدونه (نمیگم از خود گذشتگی کنین و کارهایی که اون دوست داره انجام بدینا لطفا لطفا همیشه خودتون رو مهم در نظر بگیرید دقیقا ۵۰ ۵۰ سهم دارید) یا اینکه افکار منفی رهاتون نمیکنه و شروع میکنین گشتن و دنبال کردن و انقدر سرچ میکنین تا یه چیزی از کائنات براتون درست میشه و میگید آها میدونستم ....
سوم، بعد از فهمیدن باز چند راه داریم. یا اینکه باز مثل بالا میتونید با سیاست به روتون نیارید و به هر بهونه ای یک سفر آروم بزارید و سعی کنید یک دوره آرامش کسب کنید و همسر جان با آرامش و عشق شما حس بدی نسبت به خودش و طرف پیدا میکنه و .... که معمولا و منطقا بدلیل تنفرمون از همسر جان شدنی نیست و یک راه برملا کردن و جنگ و دعوا و روی همسر جان باز شدن و از خداشه یا بره یا بگه غلط کردم و با اون طرف سریع قطع کنه که پیشنهاد نمیکنم چون همونقدر که سریع قطع کنه سریع عاشق میشه و کلا ترسش از خیانت ریخته و برای همین دوباره یا با همون فرد یا با فرد جدیدی ارتباط شکل میگیره و راه منطقی و البته نیاز به مال و سیاست ، نشون دادن اینکه فهمیدیم ولی مشکلی با ارتباط آزاد ندارید و خودتون هم اینو قبول کنید و بعدش پیدا کردن یک نفر تا جلوی راه هبو قرار بدیم و اونو از همسر دور کنیم و به همسر جان طرف بفهمونه که هبوشون با اون در ازتباطه و .... و از اینطرف خودمون رو با یک نفر وارد رابطه نشون بدیم و مردهای ایرانی غیرتی وقتی یه چیز رو دارن قدرش رو نمیدونن ولی تا ازشون میگیرن یا دور میشن دیوونش میشم ( مثل مادرشون تا خونه مامانشونن اینقدر دوستش ندارن که ازواج میکنن) برای همین دیوونه شما میشه
فقط یک چیز رو بدونین به نظر من خیانت یه نشونه از سمت کائنات هست برای قدر زندگیتون رو دونستن و تغییر مسیر زندگیتون با همسرتون، یا اینکه جدایی و انتخاب مسیری متفاوت پس فقط سعی کنین بدونین هر اتفاقی بیفته براش با زور و جادو و دعا نجنگید . و مهمترین مطلب در این بین اینه اعتماد به نفس و عزت نفس شما در کنار تک تک روزهایی که میجنگید پایین میاد پس حداقل از انجام کارهایی که باعث کاهش بیشتر اون میشه پرهیز کنید مثل گفتن به خونواده ها و دوستان و .... چون بدونین هیچکس هیچکس هیچکس نمیتونه این مشکل رو حل کنه غیر از خودتون دو تا و گفتن به بقیه روزهای اول حل کننده به نظر میاد ولی بعدش میشه جبهه گیری در مقابل تصمیم فرزندشون و در آینده نگاههای تحقیر آمیز و بعدش خجالت و دوری خودتون از همه اون خونواده و دوستان و تا سالها درس عبرت میشین و ...