ویرگول
ورودثبت نام
عاشق خودم و دنیا و کائنات
عاشق خودم و دنیا و کائنات
خواندن ۸ دقیقه·۱ سال پیش

گامهایی برای بلند شدن و ادامه دادن برای کمالگراها، دو قطبیها، منطقیهاها


سلام سلام سلام

خیلی وقته نبودم چون درگیر کارهای مهاجرت و درس خوندن و بعدش راه اندازی کار بودم و ....

و حالا بریم سراغ درسهایی که در این راه بدست اوردم تا شاید نه به همه برای کسی که لازم داره الان اینها رو بشنوه و براش روزنه کوچیکی باز بشه موثر باشن

میدونم یه روزایی بی دلیل میریزیم بهم و نمیدونیم برای چی زنده ایم و بی عرضه ایم و هیچکس دوستمون نداره و شروع به قضاوت خودمون میکنیم که مثلا فقط خودم رو گنده دیدم و هیچی نیستم و من هیچکس رو دوست ندارم و همه رو قضاوت میکنم و تهش از آدما و دوستایی که دورویی میکنن و قضاوت بدم میاد و ....

میدونم خیلیهامون کلی دوست داریم کار خودمون رو راه بندازیم یا لاغر بشیم یا یه کاری بکنیم ولی نمیتونیم یا وسطش دلسرد میشیم و ول میکنیم

ولی یه چیزی، من میدونم تو هم میدونی و خودت هم از ته دل باور داری (برای همین ناراحتی و دلسرد چون نتونستی نشونشون بدی)که باهوشی و تواناییهای خاصی داری و برای همین باید نشونشون بدی تا بتونی اول به خودت و بعدا به بقیه نشون بدی

این اولش با سخت نگرفتن و حرکت کردنهای کوچیک ولی تو یه راه بدست میاد اگه یه ایده داری و شروعش کردی و وسطش ایده بهتری به نظرت اومد یا فکر کردی این ایده رقیب زیاد داره و نمیگیره و ... بدون ۹۰ درصد رستورانها و کافه ها و دفاتر مهندسی و.... مثل همن و دارن کارهای کپی هم انجام میدن ولی دارن پول درمیارن و فقط پول نیست دارن خودشون رو به خودشون و بعدش به بقیه نشون میدن.

تو فرقت با بقیه اینه که شاید باهوشتر و ریزبین تر و منطقی تر هستی و نکاتی رو میبینی که بقیه نمیبینن برای همین ترجیح میدی وایستی یا بری تو دنیای خودت و غرق بشی تا بخوای توی این دنیا قاطی بشی ولی یه چیزی رو بدون زندگی خیلی خیلی ساده است و بر پای منطق کار نمیکنه و در حقیقت لحظه است پس بزار توی هر لحظه فقط منطقمون رو بکار ببریم، ولی چطور؟ ( این راه میتونه برای کار باشه یا ورزش یا ....)

اول میدونم هزار تا ایده داری و برای هر کدوم هزار تا راه حل برای گسترششون . خب گام اول همه ایده هات رو بنویس و بزن رو دیوار رو پنجره رو هر جایی که دوست داری و فقط ببینشون و خودت رو توشون تصور کن و ببین با کدوما ذوق میکنی نه اینکه موفق میشه نه اینکه پول درمیاد ازش نه، فقط کدوم بهت ذوق میده.

حالا یه جدول درست کن برای امتیاز دادن یا همونجا جلوشون بنویس، معیارهایی که فکر میکنی یه کار موفقه یا نه رو بزن و بهشون امتیاز ۱ تا ۱۰ رو بده، مثلا تاسیس راحت و سریع، میزان دوست داشتن (همون ذوق کردن بالا)، سوددهی، نیاز به هزینه اولیه، راحتی پیدا کردن مشتری، رقیب، نیاز به کارمند و....

حالا امتیازات رو جمع بزن و سه تای اول رو انتخاب کن و بینشون اونی که بیشتر دوستش داری انتخاب کن. اینو لازمه بگم اگه همون مرحله اول فقط با یه کار ذوق داشتید امتیازات رو به همه بدید و تا آخر انتخاب برید چون وسط راه سیستم منطقیتون نگه اشتباه رفتی و بخواید شک کنید به انتخابتون ....

خب حالا که ایدمون در اومد مرحله شروع شروع میشه:

حالا کار رو به ۵ تا ده مرحله بزرگ تقسیم میکنیم (مراحل کلی حدودی از اول تا آخر)

حالا فقط به مرحله یک کار داریم. مرحله یک رو به ۵ مرحله دیگه تقسیم کنیم تا بخواد به مرحله دو بالا برسه .

و اگه قابل تقسیم بود مرحله ۱ بالا رو به مراحل ریز تقسیم میکنیم .

مثلا:

۵ مرحله اول: تاسیس شرکت، تهیه پکیجها، پیدا کردن مشتری، انجام پروژه، امور مالی

۵ مرحله (تاسیس شرکت): انتخاب نام، تهیه لوگو، مراحل تاسیس قانونی شرکت، تعداد پکیجها و اطلاعات لازم برای هرکدوم، تهیه وبسایت و اینستاگرام و ...

و اگه باز هر مرحله ریز مرحله داشت اونها رو مینویسیم

یک قانون کلی نه هدف زمانی داریم که تا فلان زمان باید تموم بشه نه مجازات فقط هر روز از روز قبل یک گام جلوتریم یعنی اگه دیروز ۲ ساعت روی شرکتمون کار کردیم امروز حداقل دو ساعت رو باید کار کنیم و برای بعد از تموم شدن هر مرحله از ریز مراحل برای خودمون یک جایزه کوچیک تعیین میکنیم و ترجیحا کنارش بنویسین (بدن و کائنات ناخودآگاه اکتیوتر میشن) مثلا یه کافی برای خودمون در کافه بخوریم یا یکروز جایی که دوست دارین خودتون رو ببرین یا ... و برای ۵ مرحله اصلی اول هم جایزه های بزرگتر مثلا خرید یه وسیله که همیشه دلتون میخواست یکی براتون بخره و ارزون بوده یا ... و یک جایزه بزرگ برای موفق شدن کار مثلا خرید لپ تاب یا .... (حتما جایزه ها رو تعیین کنید نه برای تشویق خودتون بلکه برای تشویق خود درونمون و کمک فرشته درونیمون برای رسیدن به اون ذوق)

اجازه تعویض نداریم ما این ایده رو با همه منطقمون انتخاب کردیم ولی اگه تصمیم به بهتر شدنش داریم اگه در بین ریز مراحل میشود انجام میدیم ولی اگه مسیر کلی رو عوض میکنه آن رو یادداشت میکنیم با تمام ریزه کاریهایی که توی ذهنمون هست و بعد از تموم شدن کل کار اگه خواستیم آن راه جدید رو امتحان میکنیم نه اینکه الان ، اگه وسط کار ایده رو عوض کنید سیستم ذهن و بدن یاد میگیره و دایم دوست داره ایده و راهکار پیشنهاد بده و ایده رو کاملتر و بهتر کنه و .... و در حقیقت نزاره به ته راه برسید در حالیکه ما هدفمون به نتیجه رسیدنه حتی ساده و دیدن نتیجست و تواناییهای خودمون.

برای اینکه بتونی ادامه بدی و دلسرد نشی باید انگیزه داشته باشی و مهمتر پیشرفتت رو ببینی برای همین باید مراحل رو به قسمتهای کوچیک جلوی پات تقسیم کنی نه خیلی گنده نه دوردست فقط جلوی پات روببینی و مسیرت رو هم عوض نکنی.

و دو نکته بی ربط، توی این مدت نه از کسی متوقع باشید نه دلخور و دلسرد، تمام انرژیتون رو بزارید روی موفقیت کارتون و نشون دادن خودتون، وقتی آدم میخواد از دایره کیهانیی که الان داخلش هست بره دایره بالاتر باید با آدمای دایره کنونیش خداحافظی کنه چون اونها دیگه هم رده اون نیستن حالا تو این تعویض شرایط منفیی بوجود میاد تا شما رو تو اون دایره نگه داره ولی شما نباید بهش توجه کنید و روی هدفتون بمونید تا بتونید به دایره بعدی برید حتی اگه به بهای از دست دادن یکسری آدمهای کنارمون باشه که دوست دارن تو اون دایره پایین بمونن (دقت کنین آدمای معروف و موفق به کسی متصل نیستن و مثل آب روون هستن) پس از اطرافیان ناراحت نشید همین که دورتون تو هر لحظه دوست و آدمه خیلی خوشبختید و اگه قراره پیشرفت کنید و برید دایره های بالاتر دوستان و آدمای دورتون هم عوض میشن و دوستان هم رده خودتون پیدا میکنین

تنها خونواده و آدم و دوستی که همیشه تو این دایره ها کنارتونه و ولتون نمیکنه و باهاتون بالا میاد فقط خود درونتونه و تنها کسیکه که واقعا شما رو میشناسه و میخواد بهتون کمک کنه برید بالا و حمایتتون میکنه و .... پس توی این راه یاد بگیرید یک روزهایی که نیاز به حمایت و انرژی دارید با خودتون برید پیاده روی و باهاش حرف بزنید و حرف بزنید تا حرف و نیاز هم رو بشناسید و نتیجه و معجزش رو بعد از یک هفته میبینید.

و نکته بعدی، همه آدمها توی بطنشون یکسری قابلیتها دارن و اون قابلیتها باید نشون داده میشه تا عزت نفس تامین بشه وگرنه خودمون رو پوچ و بی ارزش میدونیم . حالا یا طرف آدم بیانیه و ازش حرف میزنه یا سعی میکنه با کوچیک کردن اون قابلیت دیگران مال خودش رو نشون بده یا با نشون دادن عملی اونها. اینا همه روشهای نشون دادن قابلیتهای درونیمونه که هر کس بسته به ضعفها و کمبودهای توجهی که از بچگی و بزرگی داشته روشهای نشون دادنش فرق داره و هیچ ربطی به ما و کوچیک کردن ما نداره پس هیچی رو به خودتون نگیرین . مثلا دوست من که قابلیتش خونه داریه و یه دوست دیگه که تاجر هست قابلیتهاشون و طریقه نشون دادنشون فرق داره مسلما اونی که خونه داره از لکه روی میز خانم تاجر ایراد میگیره تا بتونه نشون بده خودش قابل هست و عزت نفسش رو با این طریق بالا نگه داره و مطمئنا خانم تاجر براش این تعریف معنیی نداره چون اصلا بهش فکر نمیکنه ولی اگه همین خانم تاجر که هنوز نتونسته تجارتش رو شروع کنه و یک خانم ساده معمولی هست که از خونه داری بدش میاد و نتونسته قابلیت خودش رو نشون بده مسلما حرف دوستش رو به خودش میگیره و میره تو فاز دلخوری و .... ولی واقعیت این یک هشدار براشه که قابلیتت رو پیدا کن، پس لطفا از دست آدمها و واکنشهاشون ناراحت نشین و همیشه درکشون کنیم و بزاریم هر کس تو دایره خودش تلاشش رو برای بالا نگه داشتن عزت نفسش داشته باشه وگرنه فرداها همین دوستان میتونن افسرده و معتاد و ... بشن و یا برعکسش با گرفتن عزت نفس یک عصا برای بلند کردن یک دوست.

دوستتون دارم

به امید شادی و آرامش و رسیدن به آرزوهاتون


شروع کارغلبه برکمالگراییدرمان کمالگراییاعتماد به نفستقویت عزت نفس
گذاشتنم تو مسیر اشتباه ... گم شدم .... افتادم تو مرداب .... دست و پا زدم ... غرق شدم ..... خودم رو نجات دادم .... الان نمیترسم ... همه جا رو بلدم ....
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید