مدتی پیش دست به تجربهای ریسکی زدم و برای برنامهای بجای دعوت از دوستان عکاسو هنرمندم از استارتآپ #کادرو سرویس گرفتم.
از آنجا که شاید کمتر بشناسید این کسب و کار رو کادرو یک «پلتفرم رزرو عکاس و فیلمبردار حرفهایست»؛ شاید برایتان و برای خودشان جالب باشد از کجا شناختمشان: در یک ایونت #دیجیتال_مارکتینگ چند سال پیش دعوت شده بودم و اونها استند و غرفهای داشتند. گمونم به تازگی لانچ شده بودن و ایدهشون بنظرم کاربردی و هوشمندانه بود.
خلاصه ، از همکاری با این تیم در کل تجربهای روان ، راضی کننده و تکرارشوندهای داشتیم.
اما
پیام من به عنوان یک دوست، یک مشتری درباره تصویری است که میبینید. در واقع به زبان کسب وکار، در ارتباط با تمرکز و بهبود تجربه مشتری است. به ویژه نقاط تماس و ارتباط برند شما با مشتری و کاربرتان.
طبعا «چاپ عکس» یا شاسی و آلبوم عکس، سرویس عجین شده و مرسومیست برای این بیزنس. جاییست که من مشتری نتیجه زحمات تیم عکاس و میزبانان و مهمانان یک ایونت را با ذوق در دست میگیرم و باز میکنم و آن لحظهی ثبت شده در عکس شیرینیاش در دهانم دوباره تازه میشه.
همانطور که در عکس می بینید بسته به دست رسیده از تیم کادرو در لای کاغذی سفید و بدون برندینگ و در مشمای پلاستیک توسط پیک بود. و از آن سو در تجربه و سفارشی مشابه از دو کسب وکار معتبر و غول جهانی کاملا در بسته بندی حرفه ای و برندینگ شده. صحبت و نقد برای تخریب و ارزش گذاری بر برندهای خارجی نیست. بلکه برای این است که نشان دهم یک استارت آپ جوان و خوب و شاید کوچک ایرانی که تجربه ای راضی کننده برای ما ساخته بود. شاید در ضربه پایانی اش توپ اش به تیرک دروازه خورد و این همان نقطه ایست که میتواند مسیر بهبود و تمرکز برای پیشرفت باشد. بله گاهی تفاوت در اندازه همین تیرک دروازه است!)
همین شد که خواستم در مقایسه با تجربهای کاملن مشابه در ارتباط با “بستهبندی و تحویل محصول فیزیکی” با دو بیزنس معتبر بینالمللی داشتم «Google photo» و «Fnac» این پیام و چشمانداز رو برای توسعه و رشد سرویس و خدمات (در کنار بهبود سایتشون) به تیم خوب «کادرو» بدم.
نگاه و رویکردی که خیلی از استارتاپ های ما ازش در طول طراحی #تجربه #سفر_مشتری غافل میشن.
دعوت می کنم تجربه و یادداشت های دیگر از من رو هم روی بلاگ سایت خودم کنید.