آیدا مقدم·۲ ماه پیشکبک زالتا ابد خط چشم میکشم تا دور شوم از آن کبک زال که خود نیز کبک زالم و غم چشمانش را پرهای سفیدش نتوانست بپوشاند
آیدا مقدم·۹ ماه پیشغرور، قهر و انتظاردر قبرستان کهنه رَنگان، تو به رنگ سبز، به رنگ دوستی در میان مردگان.
آیدا مقدم·۱۰ ماه پیشگرگ و آدمیدر قفسی از میل خویش به سر دارمگرگی در خواب دیدم و به یاد دارمشبی زمستانی و برفش سفیداردو مرد میرفتند به سوی شکارطفلی شیرخواره در گهواره دار…