دانلود رایگان شماره سوم نشریه ایماژ
خیابان ادامه ی خود را می دود
با غمی به قامت خون
ما ادامه ی امروز را می دویم
با تنی به خستگی هر روز
جوانی ما بر آوار رویایش پرسه میزند
و ناآرام است
معشوقش را که می بوسد
بوسه،مجروح میشود
نامش را که فریاد می زند
صدا،توقیف میشود
جوانی ما،آبی که از سرش گذشته است را
مینوشد
و مست میشود
جوانی ما، اشک میشود
و از چشم مادرم فرو می افتد.
من و سکوت از هم هراسیده ایم
موجی میخواهد از دریا بگریزد .
مدادم مترسکی که روی یک پا می دود
در جاده های خالی ای که خالی به صفحه ی بعد میروند .
تو در انتهای خیابانی بلند ایستاده ای
به سویت می دوم
و خیابان پشت سرم
چاهی تاریک که مرا می بلعد .
نام ات را فریاد میزنم ،
به ساق های بتنی ساختمانی مته می کوبم .
برای من بنویس ،
جوهر خودکار تو از حبس آشوب سنگین است .
کلمات ات ،
اسب های تپنده ای
بر کشتزار های سفید
دروازه های لبخند را بر دهان من می گشایند.
برای من بنویس ،
از سرخی شرم ات که به چشم هات خزیده است
از گونه هایت ،
جاده ای که اشک غربت اش را نمی شوید.
یا اگر سکوت خانه ی توست
به آتش بوسه ای
یاوه ام را خاکستر کن.
آیا به دنبال بهترین مطالب در ارتباط با شعر و ادبیات هستید؟ پس سایت نشریه ایماژ را از دست ندهید!