بعنوان مثال، کارگری که ممکن است نیازی به اضافهکاری نداشته باشد ولی برای بهبود امور جاری شرکت، بیشتر از ساعت کاری رسمی خود تا دیروقت در سازمان میماند، یا فردی که به آموزش کارکنان تازهوارد به سازمان کمک میکند، کارمندی که از زمانهای استراحت خود برای تکمیل کار استفاده میکند، کارکنانی که برای بهبود روش انجام کار پیشنهاداتی ارایه میکنند، یا روی پروژههای سازمان در منزل نیز کار میکنند، همگی دارای رفتار شهروندی سازمانی هستند.
افرادی که دارای رفتار شهروندی مترقی هستند، در بدترین شرایط و حتی در حالت بیماری و ناتوانی هم به کار ادامه میدهند که این نشان دهنده وظیفهشناسی بالای آنهاست.
هر ۵ بعد رفتار شهروندی ممکن است همزمان ظهور پیدا نکنند یا اینکه برخی از این ابعاد مانند نوع دوستی و وظیفه شناسی تاکتیکی برای تحت فشار قرار دادن مدیران سازمان باشد. یعنی کارکنان سعی کنند با انجام این اعمال بر روند تصمیم گیری مدیران سازمان برای ارتقا و یا اعطای پاداش به آنها، تاثیر گذارند که در این حالت کارکنان سازمان از "سرباز خوب " بودن به "هنرپیشه خوب" برای سازمان تبدیل می شوند!