یکی از مهمترین عاداتی که مدت هاست میخوام از شرش خلاص بشم، مدام نِق زدن و غرغر کردنه!
واقعا یکی از بدترین اخلاقای ممکنه اس و نشون میده هنوز آدم به بلوغ فکری کافی نرسیده و در دوران کودکی سیر میکنه.
آدم بزرگسالی رو تصور کنید که به جای قبول واقعیت و سازگاری با حقایق زندگی، مدام نق میزنه و از عالم و آدم و زمین و آسمان و خدا و پیغمر شاکیه.
برای همه اشتباهاش دنبال مقصر میگرده و تمام بدبختی هاش رو میخواد گردن این و اون بندازه.
میخوای دو کلوم باهاش صحبت کنی و حرف حساب بگی و بشنوی، ولی تنها چیزی که گیرت میاد شکوه و شکایته، انگار تمام دنیا جمع شدن که حق و حقوقش رو ازش بگیرن و آزادی اش رو سلب کنند.
واقعا متنفرم از اینکه جزو این دسته از آدما باشم و وقتی میبینم خودم هم در طول روز بارها سر مسائل کوچیک و بزرگ بیخودی عصبی میشم و شروع میکنم مثل بچه ها نِق زدن و غرغر کردن، شدیدا حالم از خودم بهم میخوره.
عکس بالا گویای همه چیزه…
اینجور آدما از نظر شخصیتی بسیار شکننده ان، به همین دلیل در همه جا دنبال حس ترحم میگردند و اگه کسی بخواد باهاشون منطقی صحبت کنه و کمکشون کنه با واقعیات کنار بیان، سریع بهشون بر میخوره (They easily get offended) و باز سعی میکنند با فرافکنی و متشنج کردن محیط از زیر بار مسئولیت فرار کنند.
به نظرم پدر و مادرها در این زمینه نقش بسیار مهمی ایفا میکنند و از یه سنی به بعد باید دلسوزی و ترحم بیجا به فرزند خود را کم کنند و او را مسئولیت پذیر بار بیارن. با تربیت درست میتوان امیدوار بود که بین بلوغ فکری و بلوغ جسمی یک تعادل سالم برقرار بشه تا زمانی که فرد به دوران نوجوانی، جوانی، میانسالی و حتی پیری رسید، اخلاق و رفتارش مثل یه بچه ۴ ساله نباشه.
ولی حتی تربیت نادرست نیز توجیه مناسبی برای ادامه این رفتار نیست و از ما سلب مسئولیت نمیکنه، بنابراین حتی اگه خوب تربیت نشدیم و میبینیم تمام زندگی مان شده غر زدن و آه و ناله کشیدن در خانه، محیط کار یا فضای مجازی، باید به صورت خودآگاه از چنین رفتاری دست برداریم به امید اینکه روزی به بلوغ فکری کافی برسیم.