زندگی «متن» پیچیدهای است که به سه شکل با آن درگیر میشویم:
۱. در خود متن حضور داریم.
۲. در حاشیهٔ متن گم میشویم.
۳. بین خطوط را میخوانیم.
خواندن متن، مانند هر برخورد دیگری در طول زندگی است. لحظهای است که تمرکز خود را روی آنچه هست میگذاریم.
احتمالا همگی گم شدن در حاشیه را تجربه کرده باشیم. اما همچون حاشیههای خالیِ کتابها، حاشیههای زندگی هم عاری از مفهوم است.
خواندن بین خطوط، رازگشایی اسرار است. تقریبا هیچگاه، اطلاعات مهم و ارزشمند به صورت آشکار دیده نمیشوند. اما میتوانیم با تحلیلها و جهانبینی خاص خود به نتایج جالبی برسیم.
شاید «متن» خوب کمیاب و حاشیهها نیز پوچ باشند، اما همیشه در بین خطوط اطلاعاتی ارزشمند و جذاب پنهان شده است.