ما در محیط کار از واژه قدرت زیاد استفاده میکنیم. ما به خوبی میدانیم که در هر سازمانی، یک عده افراد خاص از بقیه قدرتمندتر هستند، مثل مدیران اجرایی سطوح ارشد.
بسیاری از ما تعریف پیچیده و نادرستی از قدرت داریم. به ما یاد دادهاند که کسی قدرتمند است که یک شغل سطح بالا با درآمد عالی داشته باشد. ما تنها روی یک نوع از قدرت تمرکز میکنیم در حالی که دو نوع قدرت وجود دارد:
اولی، قدرتی است که دیگران به شما اعطا میکنند، مثلا با ارتقای شما به یک سِمت بالاتر.
قدرتی که دیگران به شما میبخشند، واقعی نیست. قدرت شما در درون شماست. مدارک تحصیلی، عناوین شغلی سابق و افتخاراتی که کسب کردهاید، جذابیتهای سطحی هستند.
این نوع از قدرت را دیگران به شما بخشیدهاند پس به راحتی میتوانند آن را از شما پس بگیرند.
اما یک نوع دیگر از قدرت وجود دارد: قدرتی که خودتان میسازید.
مهم نیست که قبلا کجا کار کردهاید یا درس خواندهاید. اگر دائما در حال کسب تجربه و مهارت باشید، قدرتمندید.
شما این نوع از قدرت را همه جا همراه خودتان میبرید. وقتی کار درست را انجام میدهید، قدرت شما افزایش مییابد، به خصوص وقتی هیچکس به انجام کار درست، اعتقاد ندارد.
اگر برای آنکه همرنگ جماعت شوید، اخلاقیات را زیر پا بگذارید، در واقع قدرت خود را تضعیف کردهاید.
وقتی از منطقه امن خود خارج میشوید و چیزی را امتحان میکنید که ترسناک به نظر میرسد، قدرتمندتر میشوید.
گاهی با انجام یک سری کارها، بدون آنکه متوجه باشیم قدرت خود را از دست میدهیم.
چهار کاری که باعث کاهش قدرت میشوند:
وقتی از نظر حرفهای دچار تناقض میشوید یا همکارتان شما را به چالش میکشد، ممکن است وسوسه شوید که از خودتان دفاع کنید. اما در بیشتر اوقات، این کار درست نیست.
اگر کسی در محیط کار به شما توهین کرد، بهترین کار این است که ساکت بمانید. همه به کسی که به شما حمله کرده به چشم یک کارمند غیرحرفهای نگاه میکنند. شما نباید خودتان را همسطح او قرار دهید.
توانایی حفظ آرامش و انتقادپذیری بدون واکنش تدافعی، نشاندهنده شخصیت شماست.
اگر از دست رئیس یا همکارتان ناراحتید، میتوانید از یکی از دوستانتان در محل کار بخواهید به صحبتهایتان گوش دهد و راهنماییتان کند. برای حل مشکل، به جای بدگویی از مدیر یا همکارتان، باید با آنها صحبت کنید.
وقتی وارد صحبتهای خالهزنکی میشوید، قدرت خود را تضعیف میکنید. شما بهطور غیرمستقیم به خودتان، همکارتان و تمام دنیا میگویید: «من از اینکه مشکلاتم را رو در رو مطرح کنم میترسم. پس به جایش بدگویی میکنم.»
تقریبا همه ما این تجربه را داشتهایم. اگر مجبورید دائما خودتان را کنترل کنید تا دیگران را راضی نگه دارید، میتوان نتیجه گرفت که این شغل مناسب شما نیست.
دو راه پیش رو دارید: یا تمرین کنید کم کم حرف خود را بزنید یا به دنبال کار جدید بگردید.
یکی از بهترین راهها برای افزایش قدرت این است که در کنار کار اصلی خود، بهطور نیمهوقت به دنبال شغل جدید بگردید.
آخرین راه برای از دست دادن قدرت این است که اجازه دهید اطرافیانتان در محیط کار، به راحتی شما را عصبانی کنند.
بعضی آدمها دوست دارند همکارانشان را آزار دهند چون از این کار لذت میبرند. این یک رفتار رایج در محیط کار است که «مبتنی بر ترس» است.
اگر کسی به اصطلاح روی اعصاب شما بود، دندان روی جگر بگذارید و به خودتان بگویید: «ایرادی ندارد. او در حال حاضر احساس ترس میکند. صحبتهای گستاخانه او ربطی به من ندارد. او الان در وضعیت مناسبی نیست».